((شاعری که گلادیاتور شد))
درود بر همه ی شما عزیزان و مجددا سال خوبی رو برای همه ی شما دوستان خوبم آرزو میکنم
راستش یک هفته ای مسافرت بودم و نتونستم به نظرات شما خوبان جواب بدم و به همین خاطر ازتون عذر خواهی میکنم همینطور که قبلا هم گفتم تصمیم بر این دارم تا یکی در میان ترانه های قدیمم رو دوباره توی آکادمی بذارم تا دوستان جدید هم بتونن در مورد ترانه هام نظر بدن و اما این ترانه یکی از کارهای جدیدمه که تقدیم میکنم به همه ی شما دوستان مهربان
………………………………………………………………………………………………………………………
شاید این شعر آخرم باشه
مثل یک تیر بی هدف مونده
مثل بارون سرد پاییزی
روی این خاک بی علف مونده
حال من حال اون مترسکیه
که از این بی کسیش بیزاره
حال اون عاشقی که فهمید عشق
مثه الکل میمونه(فرراره)!
خسته ام خسته از یه عالم بغض
خسته از این شبای تکراری
مثه اون پیر مردتنهایم
که دارن میبرندش اجباری !
بسه تا کی باید در آرم من
نقش این آدما ی محجوبو؟
گور بابای هر کی خوشبخته
بده اون استکانه مشروبو!!
بده میخوام دوباره بد باشم
یکی مثل همه..نگو خیطه
زندگیم یک کانال ماهواره س
که پر از برفک و پارازیته!
منم اون ناامید سرگردون
هر دری رو که میزنم بسته س
تا به کی دستو پا زدن توو قفس
راام میشه (پلنگی که خسته س)
خوش نشینای سمت (بالا رود )
ناز میباره از برو روتون
ما که نونم توو سفره هامون نیست
نوش جان خاویارومیگوتون
شده یک شب توو تب بسوزینو
بی رمق هی بگین (هوالشافی)؟
سگ ولگرد کوچه ها از ماست
از شما؟ گربه های اشرافی!
در باغ بهشت رووتون باز
آدمای اصیل و بافرهنگ
مرگ ما از روو گشنگی اما
دور باد از وجودتون (خرچنگ)۱
دارم از جمعتون جدا میشم
فرق داره مسیر من با شما
اون مریضم که ارزوش اینه
تا دوباره بره توو حال (کما)
از شما آی جماعت خوشبخت
من یه امضای یادگاری میخوام
بازمیام پیشتون ولی اول
یه کمر بند( انفجاری) میخوام
یهو داد میزنم سر سایه م
اینجا جای تو نیست حالیته؟
نمیتونی شبیهه شون باشی
جرم تو دستهای خالیته!
خنده داره که آرزوم حالا
جز یه شلیک انتحاری نیست
من که رفتم ولی بفهم اینجا
چاردیواری شم (اختیاری) نیست
منم اون جنگلی که دوس داره
(بی ترحم )خوراک ارره بشه
که به این آدما امیدی نیست
(گرگ زاده )محاله برره بشه
دوس دارم دفترم رو پاره کنم
یا که بندازمش میون اجاق
شعر سوزی چه حال خوبی داره
مثل اون حسه بعد (استفراغ)
وقتی حالت خرابه از دنیا
برو شاعر برو یه گوشه ی دنج
یه ضیافت به پا کن امشب با
شعر و مشروب و چند (قرص برنج)
شاید این شعر آخرم باشه
کاسه ی صبرلعنتیم پر شد
روی سنگ مزار من بنویس
شاعری که (گلادیاتور )شد
………………………………………………
1خرچنگ: بیماری سرطان