((لعنتی…هی بهم نگو:لبخند))

خیلی وقته که از خودم دورو
مثل یک زخم کهنه ناجوشم
مثل یک بغض توو گلو مونده
یا یه آتشفشان خاموشم

خیلی وقته توو جیب شلوارم
پره از قرصهای رنگارنگ
توی یک دادگاه صحرایی
سر به دارم.. واسه فرار از جنگ

خسته از دست اسمونو زمین
مثه مرغی توو بادطوفانم
همه دنبال نقطه ی آغاز
من به دنبال خط پایانم

شور و شوقی نمونده باورکن
وقتی دنیا شبیهه کابوسه
مثل کرمی شدم که توو پیله
داره از انتظار میپوسه!

زندگی مثل یک معما سخت
هرچی اومد سرم مصیبت بود
توی این آزمون پیچیده
من یه منفی که کاش مثبت بود!

دست وپا میزنم توو مردابو
میدونم این یه کار بیخودیه
دلمو خوش به چی کنم وقتی
زندگیم آخره ترازدیه!

منم اون مرد نا امیدی که
با چه شوقی طنابو بوسیده
اما از بخت بد نمیمیره
تف به هر چی :طناب پوسیده

هی میگفتن توو این زمونه باید
به غمو غصه بی محلی کرد
به خدا مسخره ست آی مردم
مگه میشه شغالو اهلی کرد؟؟

وقتی که سرنوشتم از اول
خورده با رنج و تیرگی پیوند
دیگه دس وردار از سرم عکاس
لعنتی… هی بهم نگو( لبخند)!

کاشکی میشد چشا رو آروم بست
رفت… توو عالم فراموشی
به جهنم که عمر کوتاهه
آخ چه شیرینه خواب خرگوشی!

هیچکی از شاعری نمیپرسه
که توو شعراش صریح و بددهنه
بیخودی دستو پا زدن بسه
زنده یا مرده :فیل..صدتومنه!

شدم اون راه سنگلاخی که
دیگه دلواپسه مسافر نیست
با شمام آی جماعت خوشبخت
شاعر غم ندیده شاعر نیست!

شعر تنها پناه دلتنگی
واسه ما آدمای دربدره
مثل پرواز توی تاریکی
یا یه جور اعتیاد خلسه بره

ما یه مشت مجرمای بالفطره
پای این چوبه های اعدامیم
راهیه راههای نا رفته
زخمیه جنگ بی سرانجامیم

دفتر شعر من یه تابوته
توش پر از حسه درد..اشک و گناه
وقتی میخونمش بگو آروم
زیر لب (لا االه الا الله)
…………………………………………………………………………………………..
سلام دوستان عزیز
این ترانه یکی از کارهای جدیدم بود و با اینکه غم تلخی توش موج میزنه امیدوارم مورد پسندتون قرار بگیره

https://www.academytaraneh.com/82198کپی شد!
1004
۲۲