دستِ چپ
دستِ چپم می سوزه از زخمِ
تاثیرِ یه آهن رو یِ انگشت
تو مالِ من بودی ولی هر بار
عطرای ناشناس منو می کشت
فکرایِ پوچ و حس های درهم
چند وقته شونه هام و خم کرده
به کی نگاه کردی کجا بودی
که زیرِ چشمِ من ورم کرده
رویِ کدوم میز توو کدوم خونه
کی واسه تو یه قهوه دم کرده
کی با نگاهای بدونِ مرز
تاثیر چشمِ تو رو کم کرده
چن وقته دستاتو نمی گیرم
بدجور بلاتکلیف و داغونم
اینکه نگامو از تو می دزدم
این بدترین کابوسِ می دونم
تو این هوا بوسیدنت سخته
می سوزه سمتِ چپِ آغوشم
تو این اتاقِ ساکت و تاریک
هر شب لباس گریه می پوشم