پلنگ
از ماه می پرسم تورو
مثل پلنگی بی قرار
جنگل مه آلوده ولی
دنبالتم دیوونه وار
وقتی خیال خام من
مشغول بازی کردنه
آهوی رویای منی
شوق شکارت با منه
وقتی صدای پای تو
تنها صدای جنگله
حتی پلنگی مثل من
آسون می افته تو تله
تو این سکوت هولناک
حس می کنم جادو شدم
جنگل یهو وارونه شد
من طعمه ی آهو شدم
من یک پلنگ عاشقم
عشقی که تلخ و مضحکه
زخم عمیقی دارم و
خون از غرورم می چکه
من انتخاب می کنم
این عاشقونه مردنو
تو جنگل نفرین شده
حس می کنی روح منو