دایره

تقدیم به ابله هایی که روزانه به هم سلام می کنیم …

تشخیص خنده های مضحکشان و قلب های لکه دارشان برایم خیلی آسان است

خیلی آسان …


یه مدت می شه حرفا کینه دارن

همین حرفا بهم تاثیر کرده

یه کم غیر طبیعی جلوه می ده

یه چیزی این وسط تغییر کرده !!!

خیابونا همه ش بن بست می شن

تو این بیراهه ها هر روز گیرم

یه مدت سایه یی با خیز حمله

همیشه پشتمه هر جا که می رم !

تو این شهری که قلبا لکه دارن

باید شهرو پس از بارون ببینم

برای کم خسارت دیدن انگار

باید از دایره بیرون بشینم

یه مدت پله بودن عادتم شد

تنم از رد کفش شهر پر بود

از این دردا سرم هی گیج می زد

تو ذهنم دغدغه شکل تومور بود

رفاقت با هزاری ها بهم خورد

برای تکیه دادن جراتم نیست

می گن هرکی یه نرخی داره ، خوبه

ولی اینقدر پائین قیمتم نیست

تو این شهری که قلبا لکه دارن

باید شهرو پس از بارون ببینم

برای کم خسارت دیدن انگار

باید از دایره بیرون بشینم


آرش توفیقی ( دادا )

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/8065کپی شد!
1084
۱۹

  • فاطمه حیدری سلام جناب توفیقی . بعد از سه سال برگشتن به اکادمی و خواندن ترانه شما بسیار لذتبخش بود.. عااااالی بوووووود. باید از دایره بیرون بشینم...
  • پریسا عبداله زاده بسیار زیبا بود ... موفق باشید
  • حسن تاجیک تو این شهری که قلبا لکه دارن باید شهرو پس از بارون ببینم برای کم خسارت دیدن انگار باید از دایره بیرون بشینم @};- =D>
  • آیدین قره باغی سلام به سلطان ترانه شمال غربی ایران :-) خوندم عالی
  • مریم اصلانی سلام از خوانش ترانه یتان لذت بردم موفق باشید @};-
  • سجاد شکوهی ای ول داداش @};-
  • نازنين محمدي سلام آرش توفیقی گرامی ترانتون را خوندم و خیلی هم لذت بخش بود این بیان تفکر و این طراوت واژه ها @};- ارتباط عمودی ترانه به طور خوبی ادامه داشت و همینطور هارمونی کلمات نیز رعایت شده بود. دوگانگی زبان را که مهسای عزیز گفتن و من بهش نمیپردازم چون خیلی موافق نیستم با اینکه دوگانگی قبیح باشه @};- موفق باشید و همیشه شاعر
  • حسین احدی =D> @};- @};-
  • زهرا فرهادی =D> =D> =D> =D>
  • محسن کشاورزحداد (پندار) سلام لذت بردم و خدایی هرجا خانم پهلوان کامنت گذاشتند دیگه آدم دلش نمیاد تکرار مکررات کنه...
  • محمد ساسانی می گن هرکی یه نرخی داره ، خوبه ولی اینقدر پائین قیمتم نیست مرسی... موفق باشید دوست عزیز
  • رضا زهره وندی(پیمان) خوندمت آرش جان. نقد خاصی ندارم. کارو دوست داشتم. با حرفای خانم پهلوان موافقم نیازی به دوباره نویسی نمی بینم
  • فریبا سید موسوی آفرین ...خیلی نو و زیبا بود واقعا لذت بردم واقعیتهای تلخ اجتماع نقاب زذمونو خیلی خوب به تصویر کشیدید...من غیر از پس از بارون و بعد بارون که اهمیت زیادی هم نداره مشکل دیکه ای ندارم یه مدت پله بودن عادتم شد =D> =D> تفسیر بسیار زیبایی بود . @};- @};- @};-
  • مینا کاشانی درود بر شما زیبا بود @};-
  • مهسا پهلوان دُرُس وقتی که باید با تو باشم یه چیزی بین ما تغییر کرده دُرُس وقتی که خالی مونده دستام یکی دستات و بی تاثیر کرده م.پ درود بر شما ترانتون رو خوندم! به نسبت ترانه های قبلیتون خیلی احساس کم داشت! یعنی به دلم ننشست جسارتا تنم از رد کفش شهر پر بود رفاقت با هزاری ها بهم خورد این دو عبارت رو خیلی دوست داشتم! کشف خوبی بود این بند از همه بند ها قوی تر کار شده بود خیابونا همه ش بن بست می شن تو این بیراهه ها هر روز گیرم یه مدت سایه یی با خیز حمله همیشه پشتمه هر جا که می رم ! اما در مورد این مصرع باید بگم دوگانگی زبان به شکل بدی خودش رو نشون داده باید شهرو پس از بارون ببینم پس از بارون؟؟؟؟؟؟ پس از باران!! بعدِ بارون موفق باشید دوست من.بامهر.پهلوان
    • آرش توفیقی سلام خدمت دوستان عزیزم ... بی مقدمه می رم سراغ ترانه م ... اینکه این ترانه احساس کم داشت فقط یک برداشت شخصیه چون این ترانه از زود رنج بودن و خستگی احساس یک فرد از اجتماع امروز خلق شده اگر هم احساس کم باشه مربوط به ژانر این اثر می شه ... و در مورد دو گانگی زبان دوستان متاسفانه در اشتباه هستند ... تنم از رد کفش شهر پر بود ... تو ذهنم دغدغه شکل تومور بود ... این ها مصرع هایی از این ترانه س و یا : برای تکیه دادن جراتم نیست ... وقتی این زبان در ترانه به کار گرفته شده پس از بارون هم می شه قابل استفاده باشه ... خانومی اشاره کردند پس نه بعد ... چه کسی گفته پس برای زبان ترانه واژه ی مناسبی نیست ؟؟؟ یا از همینطور ؟؟؟ یا بارون ؟؟؟ پس هم در غزل به زبان رسمی و ادبی به کار گرفته شده و هم در ترانه البته نه هر ترانه ای ترانه ای که از شروع این زبان رو به کار گرفته که می گه برای تکیه دادن جراتم نیست اون موقع اگر گفته ی دوستان صحیح بود باید این مصرع هم می شد : برای تکیه دادن جرات ندارم و همین ندارم و نیست هاست که زبان این ترانه رو در حین ترانه گی و صمیمیت به یک زبان فاخر تبدیل می کنه ... بعد بارون هم خوبه اما برای دوستانی که ساختمان بندی ترانه هاشون محاوره ی کوچه بازاری ست نه محاوره ی فاخر ... البته خانوم پهلوان یکبار هم ایراد قافیه گرفته بودند که بعدها عذرخواهی هم کردند البته دوبار ایراد قافیه اگه یادشون باشه و این رو به حساب عجول بودن می ذارم ... چون به شخص اعتقاد دارم که زبان ترانه ی ایشون فاخر تر از اکثر ترانه سراهای آکادمی هست و اینجا هم اگر دقت کنند این زبان کشش پس از بارون را در خود دارد ... البته این یک وحی منزل نیست که زبان نزدیک به زبان غزل در ترانه بهتر از زبان خیلی محاوره ای هست بلکه این یک انتخاب و یک علاقه ی شخصی محسوب می شود ... همه ی تان را دوست دارم و قدرتمند برایتان می نویسم آرش توفیقی ( دادا )
  • سحر آرمده بسیار زیبا آقای توفیقی عزیز پر از حرف بود این ترانه =D> =D>