عاشقانه ۱
به من اونقدر نزدیکی
که گاهی از خودم دورم
با اینکه پیرهنم مرزه
ولی با ز از تو سرمیرم
.
کنارت حس آرامش
می گیرن خشتای جونم
که بی تو بغض آشوب و
که با تو عطر بارونم
.
مث وقتی که پروانه
کنار شمع می رقصه
مث دیوار امن چین
که سد ملت از ترسه !
.
پرم از شرم دلنازک
که این زیباترین حسه
به من می خندی و چشمام
تنت و سیر می بوسه !
.
جنون سرخ یک خواهش
توی رگهام خون میشه
تا که دستات و می فهمم
خدا همسایمون می شه !
.
برام هر بار تو رو دیدن
طلوع اولین باره
یه چیز سنگینه تو قلبم
ازش بی وزنی می باره
.
بهت اونقدر مدیونم
از اینکه شاعرم هستی
که هر قدر سهم من می شی
می بینم باز کم هستی
.
بهشت اونجاس که گل میده
میون قلبامون دیدار
من و تو پرت دنیاییم
تو یه دنیای بی دیوار …