پر می شم از یاد گذشته
رفتم دل و به دریا بزنم
عکست و رو میخ دیوار بزنم
بشینم ونگات کنم تاکه بیای
عشقمو به لوح دنیا بزنم
رفتم آسون بشه نبودنت
حالا که رویا شده بودنت
وقتی رفتم به خیابون شلوغ
تورو من دورو ورم دیدمت
غم گرفت تموم انتظارمن
وقتی نیستی دیگه بیقرار من
توپری تولحظه لحظه های من
واسه لحظه های انتظارمن
چطوری بدون تو سازش کنم
موهات وبگیرم و نازش کنم
بپیچه بوی تنت توی خونه
عشقت وهدیه بدی بازش کنم
باز دارم پر می شم از یاد گذشته
یادت ازدلم نمی ره واسم همیشگیه
خاطرات تلخ وشیرین روزای باتوبودن
هرگز جدا نمیشه واسه دل موندنیه
اگه برگردی دوباره واست درخونه بازه
توشبای پرستاره چش من بت می نازه
تومیشی سنگ صبورم وقتایی که غصه دارم
من میشم تحمل تووقتی دلت پرازنیازه
-
سلام سولماز خانم چرا اصلا به قافیه و وزن توجه نمیکنی دوست گرامی تو تمام کارها هم برات کامنت گذاشتم که قافیه+ وزن اما انگار نه انگار خانم شجاعیان قبلا هم گفتم اگه احساس شما زیبا ترین احساس هم باشه وقتی که رو اصول بیان نشه زیبا نخواهد بود امیدوارم در کارهای بعدی شاهد موفقیت های شما باشم :S :-S
مطالب پیشنهادی