جوونه
توی کویر دل من جوونه ای پیدا شده
کَز جنگل و درختاش دل کنده و شیدا شده
خسته و تنها و غریب مثل خودم یه بی کسه
تو شهر پر سر و صدا دنبال یک هم نفسه
میخواد که از تنهایی و این بی کسی رهاش کنم
بین تموم آدما واسه دلم صداش کنم
هرچی که هست و نیست واسه ش معنی کنم تو روزگار
از عاشقی بگیر برو تا رفتن به اون دیار
من با تموم باورم میخوام که باورش کنم
واسه رسیدن به عشق راهی آخرش کنم
کاری کنم که روزگار واسه ش بشه یه رودخونه
که میگذره از خوبیا مثل زلال میخونه