شروع سبز

روز دیدار من و تو روز طلوع لحظه هاست
روز تولدی نجیب واسه دلای پاک ماست

با دیدن همدیگه عشق ما معنا میشه
شروع سبزی واسه طلوع فردا میشه

با دیدن تو این دل که تو سینه م نشسته
میشه پرنده ای که قفل قفس شکسته

صدای خسته دل با دیدنت صدا میشه
رنج و عذاب و خستگی از تن من جدا میشه

با عطر یاس تن تو میشه دوباره زنده شد
از بی کسی رها شد و بازنده برنده شد

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/8037کپی شد!
759
۳

درباره‌ی رضا کزازی

به نام آن که مارا آفرید برای با هم بودن پنجره ی چشمانت را بگشای و با نگاه مهربانت آرامشی به من ده همچون آرامش خواب تا که من به شکرانه آن دست بر خاک نهم و سر به اسمان کشم آنچنان که گویی سالهاست ریشه در خاک دارم. Reza.djks@yahoo.com