آخر خط
چه دردی می کشم بی تو ولی ساکت وخاموشم
ببین باخنده لبهام روی غم هامو می پوشم
شکستی قلبمو اما هنوزم بی تو نابودم
بگو گناه من چی بود جز این که عاشقت بودم
تورفتی از کنار من نمیری هرگزاز یادم
آخه بی تو وعشق تو غباری رفته بر بادم
خیال نکن ازم دوری مثل خون توی رگاهامی
تو روحس می کنم دائم توگرمای نفسهامی
تمام باورم اینه که تو تنهایی می پوسم
ازت یه قاب عکس مونده که دائم اونو می بوسم
همهش درارو می بندم که عطرت نره از خونه ام
حالا دیگه نفساهامو به پیرهن تو مدیونم
میایی هرشب توی خوابم می بینمت می خندم
بیدارکه میشم نیستی بازم چشممامو می بندم
نگیر دستات را از دستام بزار که حس کنم هستی
نمیشه باورم عشقم چشمات روی من بستی
چقد دلتنگ چشماتم مثل یک شمع می سوزم
تااون روزی که برگردی به در چشمامو می دوزم
اگه این آخر خطه اگه خیالو رویا بود
کاش میشد توقلب تو یذره واسه من جا بود