بی راهه

من از بیراهه رفتم تا رسیدم
به تفسیر غم انگیز نگاهِت
چقدر بی تاب بودی و ندیدی
شدم محکوم . . . به جبران گناهت

توو این زندان بی حد تنفر
تو محصور یه دنیای غریبی
تو از دنیا بریدی و ندیدی
که محکوم یه قانون عجیبی

یه قانونی به نام عشق و نفرت
پر از تبصره های بی ترحم
یه جور احساس تنهایی و غربت
میون بی محلی های مردم

تو محکومی ، ولی قانون همینه
باید تنها یه بار عاشق شی انگار
تو این دنیای آشفته. . . گمونم
نمی تونی دووم بیاری . . . اینبار

تو هم از راه بی راهه گذر کن
شاید یه روز از این قانون رها شی
شاید تقدیر این باشه که فردا
یه جای دیگه با من . . . آشنا شی

ترانه سرا : سمیرا اکبرزاده

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/78710کپی شد!
1374
۴۹

درباره‌ی سميرا اكبرزاده

به هر چه می اندیشم جز تاریکی نمی بینم . اما بدان کودکم اندیشه ام را به خاطر تو صیقل می دهم و آنچه را که با قلم بر دار کاغذ رج می زنم به یادگار برایت می گذارم تا در گذر تاریخ ، نگاهت را روشن و راهت را پر از ستاره های امید نماید. آینده در دستان توست که کودک دیروز ، امروز و فردای ایرانم هستی