دختری از تبار درد (تقدیم به خواهر عزیزم حمیده سادات غفوریان)
با این دردای هر روزه
داری مثل یه مرد میشی
نگات که میکنم – کم کم
تو داری شکل درد میشی
تموم زندگیت غصه س
ولی لبخند به لب داری
تورو میفهمم از شعرات
تو از دنیا طلب کاری
تو از دنیا طلب داری
یه عمری اشکای شادی
تو با لبخند رو لبهات
بهم درس خدا دادی
بهم یاد دادی که میشه
پرید با بالای (ه) بسته
تووی جنگ با این دنیا
یه پیروزی ولی خسته
منم مثل خودت خواهر
خودم زخمامو می بندم
به ریش گریه می خندی
به ریش گریه می خندم
تورو میفهمم از شعرات
که مصرع مصرعش درده
بزار دستاتو توو دستام
اگه اینجا هواش سرده
……………………………………………….
پ .ن : با تشکر فراوان از آبجی الهه ی نازنینم
تقدیم به خواهر گلم حمیده سادات غفوریان