پاییز
دلم گرفت از این بارون.از این ابرای بس تیره
از این حال و هوایی که دلم توش خیلی میگیره
از این پاییزِ عاشق کش.از این ساعاتِ غم بارون
از این روزای سردی که دلم جون میده توش آروم
از این روزای تکراری که توش غم داری انگاری
که حتی وقتی پیشت هست .به یک دردی گرفتاری
از این آروم نبودنها.از این پاییز بیزارم
که توی هرشب و روزش یه حسِ خوب و کم دارم
یه حسِ خوب و کم دارم.توام انگار پرِ دردی
توام انگار شبیه من تو این فصل عاشقی کردی
میدونی از چی میخونم.کدوم حسو دارم میگم
همون حسی که من امروز ازش یک آدمِ دیگم
از این آروم نبودنها.از این پاییز بیزارم
که توی هرشب و روزش یه حسِ خوب و کم دارم
……………………………………………………..
دوستان نظر یادتون نره…
متشکرم…