سر در گمی
کبریت روشن می کنم
دنیامو آتیش می زنم
سیگار می سوزه ولی
این دود و خاکستر منم
![]()
هر تیک و تاک ثانیه
ناقوس مرگ می زنه
با هر پک سیگار من
یه ضجه برگ می زنه
![]()
بوی تعفن می ده از
آغاز خلقت خاطره
عیسی پر از شک زاده شد
مریم نـ بوده با کره
![]()
خونابه می باره از این
تصویرهای زخمی ام
با اینکه چندش آوره
من عاشق بی رحمی ام
![]()
تشویش های بی کسی
از من یه عاشق ساخته
گردن زدم بی اختیار
هر کس به من دل باخته
![]()
خنثای خنثی می شم از
بی رحمی بی انتها
اصرار بر سر در گمی
این حس گنگ آشنا

پنجاه درجه
قصه ی باغ
بی خیالت شدم