هر شب …

هر شب کنار پنجره یک مرد
احوالتو با دود می‌پرسه
قرصاشو هر شب دور می‌ریزه
از وقتی که پشتش به تو قرصه

هر شب کنار پنجره این مرد
سیگار بهمن می‌کشه با آه
گم می‌شه توی آسمون شب
زل می‌زنه تنها به چشم ماه

دل بسته به لبخند تو عکست
اما وجودش خسته از تکرار
آرامشو هیجا نمی‌بینه
سیگار هی سیگار هی سیگار

درداشو می ریزه توی چشماش
یادش میاد وقتی نگاهت رو
هر شب به زور گریه می‌خوابه
شاید ببینه روی ماهت رو

یک عمر با بغض و غم و حسرت
بیخوابیاشو زندگی کرده
کی گفته خوب نیس، گریه واسه مرد
مردی که گریه می‌کنه مرده

هر شب کنار پنجره یک مرد
چشم انتظارت مونده برگردی
هی قرص ماهو می‌خوره با اشک
وقتی که می‌دونه پر از دردی

هر شب کنار پنجره یک مرد
با فکر تو می‌میره تو خونه‌ش
هیشکی به فکر این جنازه نیست
تابوتشو می‌ذاره رو شونه‌ش

https://www.academytaraneh.com/77251کپی شد!
1140
۴۵