خدانگهدار
برو خدانگهدار-غریب نام آشنا
وعده ی ماست هرگز کنار حوض رؤیا
تمام هستی من از تو اگر چیزی هست
برو خدانگهدار-هستی رفته از دست
تنهاتر از سیاهی-من شب رفته از یاد
گرمای بودنش رو-دست تو دست من داد
به اسم تو سکوتو-پر از ترانه کردم
قبل نفس کشیدن -تورو بهانه کردم
از خاطرم رفته بود سکوت تلخ شبهام
حق داری آزرده شی بری بزاری تنهام
گذشت مثل برقی یه عمره باتوبودن
برو خدانگهدار-اوج ترانه ی من
توو ابری شب من-دل به ستاره نسپار
فرصت موندنی نیست برو خدانگهدار
۱۳۸۳