فراموش

به عشق او…

فراموش

نه اینطوری نمیتونیم که با همدیگه ما باشیم

توی فال تو من نیستم باید از هم جدا باشیم

خودت خواستی که اینجوری فراموش شه نگاه تو

نگو تقصیره کی بوده که رفتن شد گناه تو

همون روزی که تو رفتی تموم عشق من مُردش

دوباره اومدی چی شه دلت این بازیو بُردش

مهم نیستش که من باختم پی هر باخت بردن هست

مهم اینه که فهمیدم درو روی تو باید بست

نمیگم عاشقم نیستی یا عشقت رو هوس بوده

ولی اینو نگو عشقم که عشق واسه تو بس بوده

تو خوب دیدی که باریدم که نالیدم که برگردی

تو برگشتی ولی این بار منو هیچوقت نفهمیدی

نفهمیدی که من خواستم برم تا که تو خوشبخت شی

نگو رفتی تو از قلبم سپردی قلبتو به کی

منو تو تازه فهمیدم دعامون بی اثر بوده

توی این قصه انگاری خدا هم بی خبر بوده

من و تو مال هم نیستیم فقط خواستیم که پیدا شیم

تو سهمت مال من نیستش باید از هم جدا باشیم

توی این قصه انگاری یه درد مشترک داری

تو سهم هر کیم باشی روی قلبت ترک داری

برو از قلب من بیرون بگو این دست تقدیره

واسه عاشق شدن از نو نگو عشقم که این دیره

منم میرم از این بازی که با دردام هم آغوش شم

تموم آرزوم اینه که تو قلبت فراموش شم.

از این نویسنده بیشتر بخوانید: