اگه برگردی می بازی
سلام دوستان عزیزم
آقای پور حسینی عزیز پیشنهاد دادن یه ترانه خارج از قالب
عاشقانه بنویسم این اولین تجربه غیر عاشقانه منه
امیدوارم بپسندید
از نگاه های پر از حس تموم دوستانی
که همیشه به من لطف دارن ممنونم
،
با یه سیگار تو انگشتاش نشست چشماشو رو هم بست
دریغ از فکر مردی که به فرداهاش امیدی هست
نه چش وا کرد نه حرف میزد, نه لبهاشو تکون میداد
نه پاهاش لرزه بر میداشت, نه میگفت از کی چی می خواد
نشستم روبه روش اما, نتونستم حریفش شم
نشد همدرد درداشو, تن زارو نحیفش شم
زدم رو شونه هاش گفتم, داری فرداتو می بازی
همه رفتن تو جا موندی, داری از کاه کو[ه]می سازی
گذشتت رو فراموش کن, به فکر آرزوهات باش
تو مردی غیرت و مشت کن, مثه شیر پای حرفات باش
اگه برگردی می بازی, یه گله گرگ کمین کردن
بوی ترست رو فهمیدن, دارن جسمت رو می گردن
چشاش واشد نگام می کرد, دیدم دستاشو مشت کرده
می شه حدس زد از افکارش, به هر چی بوده پشت کرده
سیگار از دستش افتاد و, با پاهاش زدو خاموش کرد
رگ غیرت شو حس کرد, زدو درداشو بیهوش کرد
بهش گفتم جوونی کن, مسیر اعتیاد سخته
تو راهی که امیدی نیست, تهش دیوار و بن بسته