باید …

این ترانه با صدای خودم نیز منتشر شده …

فراری شدن از دستایِ تو واسم گناهه ، مگه یه عمر نگفتم شونه هات واسم پناهه
چرا تو دست کشیدی از منو خاطراتم ، حالا فقط می بینم شونه هاتو تویِ خوابم
صدات عشقو میگه اما نگات چه قد غریبه ، دلت پر از غمه ولی چشات پر از فریبه
دیگه عشقی نمونده بینِ ما باید بری تو ، اما اینو بدون یه روز میبینی عاقبتش رو

باید دست بکشم از روزگارِ با تو بودن ، می خوام تموم کنم تو زندگیم ازت سرودن
باید پاره کنم دفتر خاطراتو امشب ، می خوام دستِ فراموشی بدم قلبمو امشب

باید تو فکرِ بی فکریِ تو تنها بمونم ، می خوام به ساعتم خیره بشم ساکت بخونم

خراب شد اون همه رویایی که من با تو ساختم ، دیگه حسی برام نمونده و رویاتو باختم
می دونی آرزو داشتم بشه دنیا به کامت ، اما می خوام ازت بگذرم تا تموم شه کارت
دیگه تو لحظه هام جایی برات کنار نذاشتم ، من که تمومِ عمرتو لحظه هات عشقو می کاشتم
تو بهار دلم بودی حالا دلم خزونه ، برو تا این خزونِ بی بهار تنها بمونه

باید دست بکشم از روزگارِ با تو بودن ، می خوام تموم کنم تو زندگیم ازت سرودن
باید پاره کنم دفتر خاطراتو امشب ، می خوام دستِ فراموشی بدم قلبمو امشب

باید چشمامو ببندم و پر بگیرم باز ، می خوام بمیرم تا داشته باشم دو بالِ پرواز

از این نویسنده بیشتر بخوانید: