دلهره عاشقی
رفتی کجا ای جان من
رفتی تو پیش یاس من
گفتم تویی احساس من
گفتی برو از پیش من
گفتم که عاشق گشتم و رویت هویدا میکنم
گفتی زوی تو رخم پنهان پنهان میکنم
گفتم ز عشقت یار من دیوانه رو شیدا شدم
گفتی ز تو دیوانه تر من راهی بستان کنم
گفتم که بستانت روم من سرو سامانت شوم
گفتی در این دام بلا هم سرو و هم بستان دهم