ای برادر عزیزم
نمی خندی نمی خندی مگه خنده ام حرومه
ای برادر عزیزم مگه زندگی تمومه
تازه ما اول راهیم اومدیم با هم بسازیم
پس چرا خسته و زاری مگه اومدیم ببازیم
می دونم نبرد دنیا نابرابر برادر
می زنه به قلبت از پشت نیزه و دشنه و خنجر
سهم ما شمشیر و دشنست نای نالیدن نداریم
همه جا زخمی و پارست پس کجا مرهم بزاریم
می دونم که آخر کار اونی که عاشق ترینه
زخمی و خسته و زارِ ولی از پا نمی شینه