به یاد و احترام نواب صفا (هوشنگ فراهانی)

Jjjjگذری بر زندگینامه این ترانه سرای نامی ایران زمین

به یاد و احترام نواب صفا

هوشنگ فراهانی

حکایت هشتاد سال زندگی در میان غزل و ترانه های ناب، در مجالی این چنین در چند صفحه و چند سطر نمی گنجد. چه می توان گفت در نگاهی گذرا ،از نسلی که به یکباره در شعر وادب و موسیقی خوش درخشید؟ چه می توان گفت از نسلی که درخشانترین چهره های شعر و موسیقی را در خود داشته و هر چه می نگری نغمه است و ترانه و ترّنم. نغمه هائی که در روح و جان مردم این سامان جای گرفته و سالیانی است بس دراز و دورکه عاشقانه این نغمه ها را واژگویه میکنند و می خوانند.

دریغ و درد،افسانه ای بود افسانۀ صفا. شاعری در منتهای تغزّل و لطافت و نازکیِ خیال.شاعری مانده در عقب کاروان یاران رفته و سالها در انتظار…و چه غربت غریبی داشت در این واپسین روزها ، مانده در گوشۀ تنهائی خویش و با هجومی از خاطرات یاران رفته و این است زبان گلایۀ از تنهائی خویش :
من چیستم،حکایت از یاد رفته ای تصویری از جوانیِ بر باد رفته ای

استاد سیّد اسماعیل نوّاب صفا در بیست و نهم اسفند ماه سال ۱۳۰۳ هجری شمسی در شهر کرمانشاه چشم به جهان گشود.پدرش سیّد مرتضی نواب صفوی از سرسپردگان به سلسلۀ صفائی نعمت اللهی بوده و در دیداری که در جعفرآباد شمیران با مرحوم ظهیرالدّوله داشته، از سوی قطب سلسلۀ صفائی نعمت اللهی،ملقّب به لقب «نوابعلی» میگردد.در اصل پدرش از نواب های اصفهان است.

بطور کلّی در اصفهان به خانواده های منسوب به صفویّه «نوّاب» می گفتند. بعدها وی بواسطه مشاغل دولتی به کرمانشاه عزیمت کرده و در همان شهر اقامت گزیده و ساکن می شوند. پدرش زبان فرانسه را در مدرسه «آلیانس» اصفهان می آموزد و از آغاز جوانی وارد خدمت گمرک میشود و با لآخره در آذر ماه ۱۳۱۰ هجری شمسی در شهر کرمانشاه بدرود حیات می گوید.

مادر و یکی از خاله هایش نخستین مدرسه ملّی دخترانه را بنام «بصیرت» در سال ۱۳۰۸ در شهر کرمانشاه بنا می گذارد. اسماعیل نوّاب صفا تحصیلات ابتدائی را در این شهر سپری می کند و پس از چندی به همراه خانواده به گرگان عزیمت کرده وبعد از آن به تهران می آیند. وی اوّلین شعرش را در سال ۱۳۲۳ در بیست سالگی در روزنامه «توفیق» به چاپ می رساند. در آن موقع «محمّد علی توفیق» صاحب امتیاز و «ابوالقاسم حالت» سر دبیر روزنامه می باشند.از آن پس به دعوت «ابوالقاسم حالت» به عضویت هیئت تحریریه روزنامه «توفیق» در آمده و پس از چندی ستون مخصوصی با امضاء مستعار«مرشد صفا» برای خود بازمی کند.

در تابستان ۱۳۲۵ به عضویّت نخستین کنگره شعرا و نویسندگان که در خانه فرهنگی ایران و شوروی تشکیل شده بود راه یافت. ریاست کنگره با ملک الشعرای بهار و صادق هدایت نیز عضو هیئت رئیسه بود. اسماعیل نوّاب صفا اوّلین ترانه خود را بر روی یک آهنگ محلی کرمانشاهی ساخت که به نام «وعده گلرخان» شهرت یافت که بیت آغازین آن بدین گونه بود:
موسم گل شد و وقت گل چیدن خوش بود روی گلچهره بوسیدن

audio file بشنوید این تصنیف را با صدای “غزل”

این ترانه با تنظیم «مجید وفادار» با صدای خانم «روحبخش» در سال ۱۳۲۴ به اجراء درآمد که بعدها این ترانه توسط خانم ها «ملوک ضرّابی»، «ملکه حکمت شعار»، «روح انگیز» و « پروا »خوانده شد. در این سال اسماعیل نوّاب صفا در عنفوان جوانی بود و پنج سال از عمر تأسیس رادیو بیشتر نمی گذشت. در سال ۱۳۲۶ با «استاد اسماعیل مهرتاش » آشنا شد که در آن روزها «جامعه باربد» را تأسیس کرده بود.

این آشنائی سبب شد که در این دیدارها وی با «حسینعلی مستعان» که در آن روزها ریاست رادیو را بر عهده داشت آشنا شود. «حسینعلی مستعان» نویسنده ای صاحب نام بود و ترجمه معروف «بینوایان» اثر «ویکتور هوگو» از قلم ایشان بود.آشنائی با «حسینعلی مستعان» او را به رادیو می کشاند واین آغاز کار هنری « نوّاب صفا » می باشد چرا که در آنجا با نام آورترین هنرمندان عصر خویش آشنا شده و زمینه فعّالیت هنری وی در آنجا فراهم می آید.

« نوّاب صفا » در شهریور ۱۳۲۶ همکاری خود را با رادیو تهران آغاز میکند و به عضویّت و دبیری شورای نویسندگان رادیودر آمده و همچنین بر برنامه- های رادیو نظارت می کند . « نوّاب صفا » از نقش «حسینعلی مستعان» در زندگی خویش بسیار یاد میکرد و وی را معلّم خویش در فن بیان می دانست.

نواب صفا
در همان آغاز برای تماشا خانه های تهران پیش پرده می سازد و گاهی نیز در مجلّه هائی مثل «تهران مصوّر» اشعاری سیاسی به چاپ می رساند که این اشعار با امضاء «مولانا صفا» به چاپ میرسید.همکاری با«مجید وفادار» بعد از ترانۀ «وعده گلرخان» آغاز می شود که با شعری به نام «بنده عشق» در دستگاه شور با صدای خانم« دلکش » در سال ۱۳۲۶ به اجراء در آمد. بیت آغازین این ترانه بدین گونه می باشد :
ساقی امشب ما را دیوانه کردی ما را بیخود از یک پیمانه کردی

برخی از دیگر ترانه هائی که وی بر روی آهنگهای «مجید وفادار»(حدود ۱۲ ترانه) میسازد عبارتند از:
دنیای من ،آه بی اثر،خاکستر من،رویای شیرین،دلنواز،و…

آشنائی « نوّاب صفا » با «مهدی خالدی» در منزل «مجید وفادار» صورت میگیرد و نخستین اثر مشترک با «مهدی خالدی» بنام «رفتی» در دستگاه شور با صدای خانم« دلکش » نیز در سال ۱۳۲۶ به اجراء در آمد. بیت آغازین این ترانه بدین گونه می با شد :
ما را ز چه پابند جنون کردی و رفتی آخر چه بگویم که تو چون کردی و رفتی

و حدود ۱۶ ترانه از همکاری « نوّاب صفا »و «مهدی خالدی» بجا مانده که از برخی از مشهورترین این ترانه ها عبارتند از: آمد نو بهار،بگرئیم(در سوگ صبا)،آهنگی در نوا،آئین وفاو… و بدین سان آفرینش ترانه های جاودانه « نوّاب صفا » در کنار یارانش در رادیو با موفقیّت آغاز میشود.

« نوّاب صفا » مدّتی را نیز در مشاغل دولتی گوناگون از قبیل« نمایندگی مجلس شورای ملّی» ،«رئیس دبیرخانه بنگاه بنادر و کشتیرانی»،«مدیریّت روابط عمومی شهرداری تهران»و… سپری می کند.امّا آنچه خود می پسندد و روح تشنه او را سیراب می کند تغّزل است وترانه و چه زیباست که شعر و ترانه را عاشقانه می نگرد و نه سوداگرانه که هیچگاه دیناری از سرایش این واژه های حریرگونه وعاشقانه دریافت نمی کند.

سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ سالهای ابتدای ورود « نوّاب صفا » به رادیو میباشد و در این سالهاست که با هنرمندانی آشنا می شود که بعدها در کنار یکدیگر به کار و فعّالیّت می پردازند . در نگاهی کوتاه سالشمار زندگی هنری وی را بررسی می کنیم :
۱۳۱۳- اوّلین دیدار قمرالملوک وزیری در سن ۱۰ سالگی در کرمانشاه. همکاری با «مجید وفادار» آفرینش حدود ۱۲ ترانه.
۱۳۲۶- آشنائی با« مرتضی خان محجوبی» آفرینش ۴ ترانه.
۱۳۲۶- آشنائی با«علی تجویدی» آفرینش۷ ترانه.
۱۳۲۷-۱۳۲۶- آشنائی با «حسین یاحقّی»تصنیفهای «جوانی»و«بی خبر».
۱۳۲۸- ۱۳۲۶ آشنائی وهمکاری با هنرمندانی همچون عبدالعلی وزیری، حسین قوامی، ابوالحسن ورزی، منوچهر همایون پور، ابوالحسن صبا، جلال تاج اصفهانی، حسین تهرانی، جلیل شهناز، حسن کسائی، بدیع زاده، محمّد میرنقیبی، احمد عبادی، لطف الله مجد، داریوش رفیعی، حسینعلی ملّاح، غلامحسین بنان، ادیب خوانساری، حسین صبا و…
۱۳۲۷-روح الله خالقی، تصنیف «مستی عاشقان»در چهارگاه.
۱۳۲۷- اجراء برنامه اشعار برگزیده در رادیو.
۱۳۲۸- آشنائی با « حسینعلی ملّاح»تصنیف «رویای هستی» با صدای غلامحسین بنان.
۱۳۳۴-۱۳۲۹ – رفتن به خرمشهر در سمت رئیس دبیر خانه بنگاه بنادر و کشتیرانی.
۱۳۳۴- آشنائی با «فرهنگ شریف»
۱۳۳۵- بازگشت به تهران و آشنائی با داود پیرنیا مسئول موسیقی رادیو و آغاز برنامه گلها.
۱۳۳۵- بازگشت به رادیو با مدیریّت «نصرت الله معینیان»و عضویّت مجدّد در شورای نویسندگان.
۱۳۳۹-۱۳۳۵-همکاری با« پرویز یاحقّی»و آفرینش حدود ۲۰ ترانه.
۱۳۴۲-۱۳۳۵- همکاری با «حبیب الله بدیعی» و آفرینش حدود ۱۳ ترانه.
۱۳۳۸- آخرین دیدار با قمرالملوک وزیری.
۱۳۴۲-۱۳۳۸- همکاری با «انوشیروان روحانی» و آفرینش حدود ۱۰ ترانه.
۱۳۴۲-۱۳۳۸- همکاری با «عباس شاپوری» و آفرینش حدود ۶ ترانه.
۱۳۳۸- به بعد- همکاری با هنرمندان «همایون خرّم»،«جواد لشکری»،«زرّین پنجه»،«اکبر محسنی»،«محمّد میر نقیبی»،«حسین صمدی»،«امین الله رشیدی»،«فخری ملکپور» و… آفرینش بیش از ۲۰ ترانه. آخرین ترانه «باغبانِ خسته » با آهنگی از «علی نجویدی»۱۳۷۴.
۱۳۳۹- عضویّت شورای شعر رادیو و برنامۀ «قصّۀ شمع».
۱۳۴۲- نشر کتاب «کاروان شعر» از سوی بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه.
۱۳۴۲- انتقال به سیستان و بلوچستان در سمت سرپرستی و اطلاعات رادیو.
۱۳۴۳-۱۳۳۹- مسئولیّت رادیوی استان گیلان با برنامۀ «کاروانی از شعر و موسیقی»
۱۳۴۶-۱۳۴۴- بازگشت از گیلان به تهران و اشتغال در سمت مدیریّت روابط عمومی شهرداری تهران.
۱۳۴۷- مدیریّت ادارۀ کلّ اطلاعات و رادیو استان آذربایجان شرقی.
۱۳۴۸- انتقال به اصفهان در سمت مدیر کلّ و سرپرستی و اطلاعات رادیو.
۱۳۵۰- سرپرستی رادیو وتلویزیون اصفهان.
۱۳۵۸-۱۳۵۴- نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای ملّی و باز نشستگی.
۱۳۸۳-۱۳۵۸- چاپ کتابهای« قصۀ شمع» که شرح خاطرات هنری استاد می باشد. تفسیر پنج قصیده از اسدی طوسی،«نغمۀ مهر» که شرح حال پنج شاعر و عارف مشهور از جمله مولانا،سعدی، حافظ، بابا طاهر و خواجه عبدالله انصاری است. مجموعۀ اشعار به نام «از یاد رفته» و مجموعۀ ترانه های ایشان با نام «تکدرخت».«سفرنامۀ فرهاد میرزای معتمدالدوله» با تجزیه و تحلیل کامل شرح حال فرهاد میرزا و نیز «منشأت فرهاد میرزا» از آثار استاد اسماعیل نوّاب صفا می باشد که در این سالهای آخر به رشتۀ تحریر در آوردند.

… و سرانجام چراغ عمر پر فروغ و پر افتخار استاد اسماعیل نوّاب صفا سر انجام در ساعت ۱۱ صبح روز جمعه ۱۹ فروردین ۱۳۸۴ به خاموشی گرائید.بی گمان ترانه های نوّاب صفا تا روزگارانی دورتر و دورتر بر زبان مردم کوچه و بازار جاری خواهد بود که اوستاد ترانه و ترنّم، عاشقانه ترین ترانه هایش را برای مردم سرود و بگذاشت و از این سرای فنا بگذشت. بی گمان سالها اگر از خاموشی او نیزگذشته باشد، شبی در کوچه های پر باران رهگذاری عاشقانه ترین ترانه هایش را زمزمه خواهد کرد:
رفتم، رفتم و بار سفر بستم با تو هستم، هر کجا هستم
از عشق تو جاودان ماند ترانۀ من بایاد تو زنده ام عشقت بهانه من
پیدا شو چو ماه نو گاهی بخانۀ من تا ریزد گل از رُخت،درآشیانۀ من

منبع:هارمونیک

https://www.academytaraneh.com/74800کپی شد!
2354
۱۵