ولوله

داره قدم می زنه غم
توی نگاهت زده نم
غرق سکوتی که نگن
خنده و شادی شده کم
پاشو بگو زلزله کن
حرف بزن ولوله کن
ریشه ی این غم رو بکن
داد بکش هلهله کن
خنده و گرما رو نکش
با تو ومن، ما رو نکش
ترس رو بشکن نگه نه
عشق به فردا رو نکش
غصّه رو از یاد ببر
معجزه کن بادُ بخر
دست ِ تو تقدیر توئه
بال بزن پاشو بپر

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/74686کپی شد!
1804
۱۷