ترانه چیست ..قسمت اول
شرح ترانه..
تَرانه به شعر و آهنگی که برای هم ساخته شده باشند و خوانندهای شعر آن را تحت قواعد موسیقیایی اجرا کرده باشد گفته میشود.
به گفتهٔ دیگر هر شعری که قابلیت موسیقیایی داشته باشد را میتوان ترانه دانست.
ترانه یکی از زیباترین نوع موسیقی شعر می باشد ولی ترانه خود زیر مجموعه ای از شعر است و همین ترانه سرایی است که به شعر اعتبار بخشیده است ترانه خود سبکی مستقل از دیگر سبک ها است و بهترین نوع از قالب های شعری است که با لحن موسیقایی طراوت و با زیبایی خاصی که دارد ابزاری برای بیان احساسات و اندیش های سیاسی و اجتماعی است. ترانه در واقع ریشه در شعر دارد و یک سری از قوانین شعر را رعایت می کند ولی خود به تنهایی دارای تعریفی مشخص می باشد. ترانه همانند شعر دارای قافیه می باشد. دارای وزن می باشد. و از این حیث شباهت بسیاری به شعر دارد ولی تفاوت عمده شعر و ترانه این است که ترانه دارای یک پیوند درونی با موسیقی است از دیگر ویژگی های عمده ترانه باید به زبان ساده آن اشاره کرد. یکی دیگر از مواردی که ترانه سرا را مجبور به ساده نویسی می کند این است که چون ترانه بر روی موزیک و آهنگ قرار می گیرد و با صدای خواننده به گوش مردم می رسد ؛ در نتیجه تمام ذهن شنونده متوجه معنی ترانه نیست بلکه قسمتی از آن متوجه موزیک ترانه و قسمتی متوجه صدای خواننده می باشد. از دیگر نکاتی که در ترانه باید رعایت گردد استفاده از کلمات و زبان روز مردم است و دوری کردن از زبان کلاسیک. بطور مثال ما در مکالمات روزانه خود نمی گوییم : ” ز ره رسیدی” بلکه می گوییم : “از راه رسیدی” پس باید در ترانه سرایی به این نکته توجه داشت که زبان و ادبیات فولکوریک ابزار ترانه سرا قرار گیرد. بر خلاف تصور اکثر مردم با توجه به نکاتی که گفتم ترانه سرایی از شعر سرودن مشکل تر است.
شاعری که هنوز نام ادوات موسیقی را نمی داند و ریتم و هارمونی در موسیقی را نفهمیده و با این هنر حتی به طور عام آشنایی اندکی ندارد نباید به ترانه شدن شعرش راضی شود . اهمیت تلفیق شعر و آهنگ را نباید از خاطر برد . این تلفیق را ترانه سرا و آهنگساز و خواننده باید توأم انجام دهند .
گنجاندن مضامین اجتماعی و تصویر سازی در شعر ترانه اگر بخواهد خوب جا بیفتد کار دشواری است . شعر کلاسیک ، وزن یکدست دارد و دشوار است که بتواند دگرگونی های روحی که وظیفه ی موسیقی است در آدمی برقرار کند مگر گاهی اوقات در سرودهای آیینی و مقامی . معمولا مثله کردن شعر هم راه به جایی نمی برد. هر چند نوازندگان و خوانندگان به طور اعم شاعر نیستند مگر تعداد انگشت شماری و همین تعداد انگشت شمار گهگاه ترانه ای گفته اند نافذ و ماندگار .
ساختار اصلی ترانه
استخوان بندی یک ترانه شامل چندین بخش میشود که این بخشها در جایی به هم وابستهاند یا اصولا مستقل از هم هستند:
۱: وزن مناسب
۲: طرح اصلی (موضوع ترانه)
اصلیترین تقسیم بندی طرح اصلی عبارست از:
عشق
اجتماع
آمیزهای از هر دو
۳: شخص (طرز بیان)
که منظور از آن طرز بیان موضوع ترانهاست و به دو شکل اول شخص و سوم شخص در ترانه جریان دارد و در مواردی تلفیقی از این دو.
۴: زبان سرایش
که میتواند زبان گفتاری باشد یا زبان معیار نوشتاری.
و همچنین از ویژگی های یک ترانه ماندگار:
۱ – هم خوانی با صدای خواننده
۲ – سادگی و روانی در عین داشتن صور خیال
۳ – همخوانی با ملودی و سرعت آهنگ
۴ – تنوع و رنگ آمیزی در میزانها
۵ – عدم تکرار بیش از حد بندها
۶ – ارتباط قوی طولی
۷ – تازگی عبارات برجسته ی شعر ترانه
۸ – تنوع در وزن
۸ – تنوع در وزن
در دوران معاصر، قافیهدار بودن و سازگار بودن شعر با عروض دیگر از پیششرطهای ترانه بودن یک شعر نیست.
درونمایهٔ ترانهها معمولاً تودهای و عامیانه و احساسی است. فراق، غربت، عشق و محبت، دشمنی، دادخواهی، مبارزه با ظلم و ستم، آموزش و … از موضوعات اصلی ترانهها هستند.
در ابتدای دورهٔ معاصر اکثر ترانههای فارسی تغزل به سبک عراقی بوده و به پیروی از بزرگان این سبک مانند حافظ و سعدی سروده شدهاست. از آنجا که تنها سبک موجود آن روزگار موسیقی ردیفی و دستگاهی بود، تا سالها در زبان و قالب ترانه تغییر جدی پدید نیامد.
در سالهای آغازین دههٔ پنجاه، با آغاز موج نوی ترانه یا همان ترانهٔ نوین و تولد موسیقی پاپ در ایران، زبان به فراخور موسیقی دچار شکستگی شد و به واقع به زبان گفتاری مردم کوچه و بازار نزدیک شد. ترانه از آن پس از تعاریف قالبهای کلاسیک بیرون آمد و در حقیقت تعریف آن دیگرگون شد. از آن تاریخ تا امروز تغییر بنیادین به مثابهٔ آنچه در دههٔ ۵۰ اتفاق افتاد، در ترانه رخ ندادهاست. ولی شاهد فراز و نشیبهای بسیاری به فراخور تغییرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، در آن بودهایم.
واژهٔ ترانه در قدیم در معنای رباعی بهکار میرفت. در معنی دیگری در قدیم به هر تصنیفی که سه گوشه داشته باشد ترانه گفته میشد. در قدیم همچنین واژهٔ ترانه را گاه در معناهای سرود، نوا و نغمه بهکار میبردند.
تمایز بین ترانه و شعر
بعضی به اشتباه ترانه را معادل شعر می دانند. حال آنکه شعر چه در قالب شعر کلاسیک و چه در قالب شعر آزاد یک اتفاق ادبی صرف است که احساسی را با کمک کلمات و خیال پردازی به خواننده منتقل میکند که در هر دو سبک کلاسیک و آزاد مقتضیات و قواعد خاص خود را دارد.اما ترانه سروده ای است که به هدف هم آغوش شدن با موسیقی نوشته می شود. این نوشته باید بتواند برای قالب موسیقایی مدّ نظر سراینده یا آنچه با هماهنگی آهنگساز تعیین می شود، کارکرد مناسبی داشته باشد. شعر می تواند به عنوان ترانه هم استفاده شود( مانند شعرهای حافظ در موسیقی سنتی) اما ترانه محدود به شعر نیست. در ترانه الزامی به رعایت پارامترهای شعری نیست و مهم این است که ترانه بتواند با موسیقی مورد نظر یک ترکیب دلنشین ایجاد کند. به این ترانه توجه کنید: گل گندم مال من/ هر چی که دارم مال تو– یه وجب خاک مال من / هر چی می کارم مال تو یا این ترانه: باز ای الهه ناز/ با غم من بساز– کاین غم جانگداز/ برود زبرم و ترانههای دیگری که ماندگار شده اند اما خودِ متن ترانه از نظر ادبی ارزش شعری چندانی ندارد اما نوشته بسیار مناسبی برای کارکرد موسیقایی بوده و در ترکیب با موسیقی مناسب خودش بسیار دلنشین شده اند. ترانهها به خصوص در کارهای جدید مانند رپ یا راک و کارهای مدرن دیگر حتی از اول تا آخر یک ترانه می تواند با تغییر ریتم و وزن همراه باشد یا حتی در مواقعی بدون وزن باشد و یا هر نوآوری که ترانه سرا و آهنگ ساز برایش در نظر بگیرند مهم این است که مجموعه کار یک اثرِ قابل قبول از آب در بیاید. به این ترانه توجه کنید: