"شیرینی استبداد!!!"
شاید این روزا ازت چیزی نمیخوام اصلا و
شایدم حتی نگاهم رو ازت میگیرمش
خیلی دل میخواد بخوای حست رو فریادش کنی
من نمیتونم ولی خیلی هواتو دارمش
شوق بودن با تو ویرون کرده شهر قلبمو
تا به حدی که خودم هم از خودم دس میکشم
با یه استبداد به قلبم پادشاهی میکنی
طعم شیرینی استبدادُ دارم میچشم
توی این بازی شرطیه بریدن از خودم
مرد و مردونه دلم رو شرط میبندم باهات
سربلند میشم تهش، حتی اگر بازنده شم
میبری از من ،دلم رو میبری با خنده هات
تو نبودت لحظه هام سقفو تداعی میکنن
راه پروازم رو میبنده خیال رفتنت
بودنت یک پله از راه رسیدن تا خداست
من کم اوردم ولی واسه به دست آوردنت
مشکلاتم کم نمیشه با کنارت بودنم
اما این آشفته بازاری رو کمتر میکنه
خوبه این حس بلاتکلیفی و عاشق شدن
حس بودن با تو این دنیا رو بهتر میکنه
"حمیدرضا زرگران پور"