« به من خیانت کن »
با حوله خشکش کن
وقتی میآد خونه
آخر پاییزه
توو کوچه بارونه…
به انتظارت…خیس…
توو کوچه میشینم
میگه : « بیار شامو! »
سایتو می بینم
پنجرتون بازه…
عطر تو بیرحمه…
به اش برس،نگو :
« این که نمی فهمه! »
غذاشو حاضر کن
درد شکم داره!
زندگی خوبه با
مرد شکمباره؟
اگه گلوش خشکید:
« بیا عزیزم!آب! »
سیر که شد بپوش
براش لباس خواب
چشمتو شهلا کن
اگه برات خندید
با اونکه اون یک عمر
به گریه هات خندید
تن بده با تسلیم
به خواهش دستاش
میگفتی بی مِهره
نوازش دستاش!
با دشمن جونت
یک تنه سازش کن
اگه نوازش خواست
تو بی نیازش کن
من و غم و بارون…
تو…شب و آغوشش
همه همآغوشیم!
سخته فراموشش!
از اینجا می بینم
پنجره رو بستی
چراغو دک کردی!
تو مال اون هستی!
این شبو شیرین کن
به کام اون تا صبح
یک نفر اینجا موند
زیر بارون تا صبح
صبحونه حاضر کن
برای بیداریش
توو کوچه عاشق مُرد
توو شیفت شبکاریش
وقتی میشه راهی
کفشو براش جُف کن
یاد من افتادی
به عشقمون تُف کن
اونو پسندیدی
که دستتو پیچوند
اونکه یه شب میزو
با غذا برگردوند
اونو پسندیدی
که با تو بد تا کرد
اسمش برات چی بود؟
« اون آدم نامرد! »
چی شد شدی حالا
مادر توو راهی؟
حاملگی خوبه
یا که خاطرخواهی؟
باشه…کنار اون
عشقتو پیدا کن
با سگ اخلاقش
یه جور مدارا کن
اگه تو گوشِت زد
به اش محبت کن
من عاشقت بودم
به من خیانت کن…
امین شیخی
چمدانم را میبندم دوستانم را در آغوش میگیرم و رهسپار میشم... و در ناپل از خواب بر میخیزم و خویشتن غمگنیم در کنار خود میبینم همانی که به شدّت از او میگریختم... "رالف والدو امرسون" وحید جان بسیار زیبا بود
وحید لیموچاه
چمدونمو بستم دوستامو در آغوش کشیدم و رهسپار شدم و در انزلی از خواب پریدم و خویشتن غمگینمو در کنار خودم دیدم... همونی که به شدت ازش می گریختم... مرسی امین عزیزم
آزاده ربانی
سلام آقای شعبانی عزیز..ترانه تون بسیار از لحاظ انتقال حس و زبان احساس قوی و عالی بود..بسیار بلیغ..آفرین ..و البته صمیمی و صادقانه و جانسوز..باز هم آفرین. =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- =D>
سهیل پیلتن
درود جناب شعبانی عزیز یک مقدار کار طولانی شده بود ولی با این حال مضمون کارتون خیلی خوب بود و باعث شد تا انتها کارتون رو دنبال کنم و از خواندنش لذت ببرم سپاس @};-
احمد احمدی
واااااااو این یک شاهکار بود!! عجب تصویر سازیی داشتید! تعظیم میکنم به این ترانه فوق العاده بود! درود درود درود
حسین خزایی
روایت زیبایی داشت .. همراه حسی دوست داشتنی .. @};- @};- @};- این شبو شیرین کن به کام اون تا صبح یک نفر اینجا موند زیر بارون تا صبح صبحونه حاضر کن برای بیداریش توو کوچه عاشق مُرد
صادق شيخي
كار قشنگي بود وحيدجان.يجورايي ميفهممت..موفق باشيد @};-
فریبا سید موسوی
سلام ترانه ای پر از کنایه زدنهای خیلی دلنشین برای عاشقی حسود .خیلی دوست داشتم به خوبی از پس این کار براومدید تلخ و زیبا .موفق باشید @};- @};- @};-
سید ایمان پورحسینی
سلام وحید.... من عاشقت بودم...به من خیانت کن..... آفرین ولی کارای قبلیت انگار بیشتر روشون کار شده @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
نرگس ادهمی
کار بسیار جالبی بود آقای شعبانی..مثل همیشه حظ بردیم =D> .. @};- @};- @};-
امین بهاری زاده
سلام ترانه ی زیبایی بود. =D> =D> @};- @};- @};-
مجید صادقی
سلام وحید جان همه ی کارت به دلم نشست و دوسش داشتم مرسی =D> =D> =D>
ديانا سكوت
با حوله خشکش کن وقتی میآد خونه آخر پاییزه توو کوچه بارونه… =D> =D> =D> لایک @};-
پنجاه درجه
بی خیالت شدم