چشـــــــام یه آسمون گریه…!

تمـــــــام آرزوم ایــــــــــنه

 کــــــه تـو کنـــار من باشی

 بکشـــــــم عکس ماهت رو

 بــــــــــــازم رو بوم نقاشی

 چشـــــــام یه آسمون گریه

 طعم خون داره هر خنده ام

تــــــــو چون دریای آزادی

 و من ماهی دربــــــــــــندم

چقد کــــند می گذره ساعت

 کـــــــــه هر ثانیه یک ساله

 نــــــــــــگام کن بی نگاه تو

دلــــــــــــم یه دنیا غم داره

تو جـــایی که امیدی نیست

فـــــــــــقط درگیر روئیا تی

 بـــــــــــــــدون هیچ تفریحی

و حـــــــــــــتی یک ملاقاتی

نشـــسته ام گوشه ای تنها

 دارم روزا رو میشـــــمارم

روی دیــــــــوار این سلول

یه قــــــــــاب خالی میزارم

تمـــــــام آرزوم ایــــــــــنه

کــــــه تـو کنـــار من باشی

 بکشـــــــم عکس ماهت رو

بــــــــــــازم رو بوم نقاشی

 

برای مداد رنگی آبی 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/7060کپی شد!
1039
۳۰

  • محسن کشاورزحداد (پندار) سلام خوندمت دوست خوبم خوب بود به امید بهتر از اینها هم هستم از شما
  • رزمی نژاد سلام جناب خزایی بزرگوار انشالله که خوبی دلتنگتان بودم آمدم حالتان بپرسم وهم به ترانه بسیار زیبایتان نظر بدهم واقعا زیبا سرودید احسنت شاد باشید یا علی @};- @};- @};- =D>
    • بهرام خزایی همین امشب فقط امشب فقط هم بغض من باش همین امشب فقط مثل خود عاشق شدن باش در آوار همه آینه هاتکرار من باش همین امشب کلید قفل این زندون تن باش رو گلدون رفاقت بریز عطر سخاوت بپاش رنگ طراوت ای جان جانان ای درد و درمان ای سخت و آسان آغاز و پایان ببار ای ابرکم بر من ببار و تازه تر شو ببارو قطره قطره نم نمک آزاده تر شو تو این باغ پر از برگ و پر از خواب ستاره اگه پر میوه ای پر سایه ای افتاده تر شو رو گلدون رفاقت بریز عطر سخاوت بپاش رنگ طراوت ای جان جانان ای درد و درمان ای سخت و آسان آغاز و پایان امشب ببین که دست من عطر تو رو کم میاره امشب همین ترانه هم نفس نفس دوستت داره صدا صدا صدای من به وصعت یکی شدن بیا بیا شکن شکن بیا به جنگ تن به تن بیا به جنگ تن به تن ببار ای ابرکم بر من ببار و تازه تر شو ببارو قطره قطره نم نمک آزاده تر شو تو این باغ پر از برگ و پر از خواب ستاره اگه پر میوه ای پر سایه ای افتاده تر شو رو گلدون رفاقت بریز عطر سخاوت بپاش رنگ طراوت ای جان جانان ای درد و درمان ای سخت و آسان آغاز و پایان............. شهیار قنبری سلام خانم رزمی نژاد گرامی ممنونم بهرام
  • میلاد حیدری خوش اومدین به آکادمی ترانه ی زیبایی بود @};-
    • بهرام خزایی نباید به پشت سر نگاه کنم آخه راه رفته دیدن نداره دیگه هر چشمی بذار گریه کنه صدای گریه شنیدن نداره قصه ی لب های یخ بسته که خوندن نداره آخه اینجا با دروغهای تو موندن ندارن همه ی روز ها برام مثل همه دیگه زندانی برام جهنمه واسه تو یه پنجره دنیایی یه واسه من یه پنجره خیلی کمه همینه که من به شب دیگه تن در نمی دم از غم قصه ی تو گریه م و سر نمی دم قصه ی لب های یخ بسته که خوندن نداره آخه اینجا با دورغهای تو موندن نداره تو می خوای من و تو مرداب ببینی من و عاشق منو بی تاب ببینی اما من به قصه هات گو نمی دم تو باید موندن ام رو خواب ببینی قفل تنها یی من یه روز آخر وا می شه اگه از این جا برم کلیدش پیدا می شه قصه ی لبهای یخ بسته که خوندن نداره آخه این جا با دروغهای تو موندن نداره .......شهیار قنبری بهرام
  • عباس پاک بین زیبا بود دوست شاعرم. شاد باشید..
    • بهرام خزایی شنبه روز بدی بود، روز بی‌حوصله‌گی وقت خوبی که می‌شد غزلی تازه بگی ظهر یک‌شنبه‌ی من، جدول نیمه‌تموم همه خونه‌هاش سیاه، روی خونه جغد شوم صفحه‌ی کهنه‌ی یادداشتای من گف دوشنبه روز میلاد من ئه اما شعر تو می‌گه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه غروب سه‌شنبه خاکستری بود همه انگار نوک کوه رفته بوده‌ن به خودم هی زدم از این‌جا برو اما موش خورده شناسنامه‌ی من عصر چارشنبه‌ی من عصر خوش‌بختی ما فصل گندیدن من فصل جون‌سختی ما روز پنج‌شنبه اومد مث سقائک پیر رو نوک‌اش یه چیکه آب گف به من بگیر، بگیر جمعه حرف تازه‌ئی برام نداشت هر چی بود، پیشتر از این‌ها گفته‌بود.......شهیار قنبری بهرام
  • فریبا سید موسوی سلام اقا بهرام .ترانه روون و زیبایی بود .و چقد قشنگه که تو هر پاسخ یه ترانه هدیه می کنید.موفق باشید @};- @};- @};-
    • بهرام خزایی خاطرم آید که شب ها با تمام آرزوها بوسه بر لب های تشنه می زدیم اما دریغا می روم غمگین و خسته با تنی سرد و شکسته می روم اشکی بریزم با دلی در خون نشسته کوچه ها ای کوچه ها کوچه های آشنا بشنوید بهر خدا این قصه ی درد مرا می کشم بر دوش خود کوله بار غصه را با غمی بی انتها آخر مرا کرده رها کو چه ها شاید نداند این چنین دلگیرم امشب این همه افسرده حالم ای خدا می میرم امشب.... شهیار قنبری مرسی از شما که وقت گذاشتین بهرام
  • امير نصيرپور آقا بهرام زیبا بود @};-
    • بهرام خزایی لالالالا لالا لا تو ای نایاب ای ناب. مرا دریاب دریاب منم بی نام بی بام . مرا دریاب تا خواب مرا دریاب مستانه . مرا دریاب تا خانه مراقب باش تا بوسه . مرا دریاب بر شانه لالالالا لالا لا مرا دریاب من خوبم . هنوزم آب میکوبم هنوزم شعر می ریسم . هنوزم باد می روبم مرا دریاب در سرما . مرا دریاب تا فردا مرا دریاب تا رفتن . مرا دریاب تا اینجا مرا دریاب تا باور . مرا دریاب تا آخر مرا دریاب تا پارو . مرا دریاب تا بندر تو ای نایاب ای ناب. مرا دریاب دریاب منم بی نام . بی بام مرا دریاب تا خواب لالالالا لالا لا مرا دریاب من خوبم . هنوزم آب میکوبم هنوزم شعر می ریسم . هنوزم باد می روبم مرا دریاب در سرما . مرا دریاب تا فردا مرا دریاب تا رفتن . مرا دریاب تا اینجا مرا دریاب تا باور . مرا دریاب تا آخر مرا دریاب تا پارو . مرا دریاب تا بندر تو ای نایاب ای ناب. مرا دریاب دریاب منم بی نام . بی بام مرا دریاب تا خواب لالالالا لالا لا مرسی امیر عزیز بهرام
  • هادی صمدپور سلام اقاي خزايي منم به سهم خودم خوش امد ميگم بهتون كار زيبايي بود و منتظر كاراي ديگتونم هستم خوش بدرخشيد @};-
    • بهرام خزایی بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو اهل طاعونی این قبیله مشرقیم تویی این مسافر شیشه ای شهر فرنگ پوستم از جنس شبه پوست تو از مخمل سرخ رختم از تاوله تنپوش تو از پوست پلنگ بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو توبه فکر جنگل آهن وآسمون خراش من به فکر یه اتاق اندازه تو واسه خواب تن من خاک منه ساقهء گندم تن تو تن ما تشنه ترین تشنهء یک قطره آب بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو شهر تو شهر فرنگ آدماش ترمه قبا شهر من شهر دعا همه گنبداش طلا تن تو مثل تبر تن من ریشهء سخت طپش عکس یه قلب مونده اما رو درخت بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو نباید مرثیه گو باشم واسه خاک تنم تو آخه مسافری خون رگ اینجا منم تن من دوست نداره زخمی دست تو بشه حالا با هر کی که هست هرکی که نیست داد میزنم بوی گندم مال من هر چی که دارم مال من یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال من......... شهیار قنبری بهرام
  • سعید ابطحی درود و خوش امد مانا باشید @};-
    • بهرام خزایی ما دو تا ماهی بودیم توی دریای کبود خالی از اشکای شور از غم بود و نبود پولکامون رنگارنگ روزامون خوبو قشنگ آسمونمون یکی خونمون یه قلوه سنگ پولکامون رنگارنگ روزامون خوبو قشنگ آسمونمون یکی خونمون یه قلوه سنگ خنده مون موجارو تا ابرا میبرد وقتی دلگیر بودم اون غصه می خورد تورای ماهیگیرا وا نمیشد عاشقی تو دریا تنها نمیشد خوابمون مثل صدف پر مروارید نور پر شد این قصه ما توی درياهای دور خوابمون مثل صدف پر مروارید نور پر شد این قصه ما توی درياهای دور همیشه توک میزدیم به حبابای درشت تا که مرغ ماهی خوار اومدو جفتمو کشت دلش آتیش بگیره دل اون خونه خراب دیگه نوبت منه سایه اش افتاده رو آب دلش آتیش بگیره دل اون خونه خراب دیگه نوبت منه سایه اش افتاده رو آب بعد ما نوبت جفتای دیگست روز مرگ زشت دلهای دیگست ای خدا کاری نکن یادش بره که یه ماهی این پایین منتظره نمی خوام تنها باشم ماهیه دريا باشم دوست دارم که بعد از این توی قصه ها باشم نمی خوام تنها باشم ماهیه دريا باشم دوست دارم که بعد از این توی قصه ها باشم ........... شهیار قنبری مرسی دوست عزیزم بهرام
      • سعید ابطحی دریا در من و این شاهکار بی نظیر @};- @};- @};- @};-
  • محمد رضا لطفعلی آینه(دل نواز) سیلام سیلام به به داداش بهرام بید چطوری عمو چه عجب سرکی به ما زدی ما خیلی وقته با عماد ببخشید میعاد ورپریده هم قطار شدیم ترانه ات رو قبلن خونده بودم بابا ایول چه کردی با این همه تصویر زیبا یکی دو مورد کوچیک ایراد قافیه داشت که فدای سر تو و مداد رنگیت امری بود منم هستم در خدمتیم بید جان بای بای
    • بهرام خزایی به کسی برنخوره ، برنخوره من یکی پنجرمو می بندم این همه پنجره ی باز بسه من به قاب آینه می خندم به کسی برنخوره ، برنخوره من یکی پیش خودم می مونم در شب بی کسی و بی حرفی برای دل خودم می خونم خواب بودم ، بیدار شدم آشتی کردم، با خودم به کسی چه ، این صدا ، این حنجره مال منه کی مثل من لحظه هاشو زیر آواز می زنه کی به جز من می تونه خاطره هاشو بشمره جز خود من، کی به فکر موندن و سر رفتنه به کسی برنخوره ، برنخوره اگه تنهایی خوبی دارم اگه از خلوت خود سرمستم اگه چون پروانه بی آزارم خواب بودم ، بیدار شدم آشتی کردم، با خودم به کسی برنخوره ، برنخوره اگه دستم پر عطر یاسه اگه در پیله ی خود خوشبختم کسی جز من ، من و نمی شناسه به کسی برنخوره ، برنخوره اگه من اهل خراب آبادم شجره نامه ی من مال منه به کسی چه ، من یکی آزادم خواب بودم ، بیدار شدم آشتی کردم، با خودم ................شهیار قنبری سلام مرسی اما قافیه خودت می دونی رعایت قافیه در ترانه زیاد الزامی نداره گل پسر بهرام
  • محمد رضا باغیشنی سلام زیبا بود... @};- @};- @};- ولی چرا برای مدا رنگی آبی...قرمز بهتر نبود ;))
    • بهرام خزایی اگه سبزم اگه جنگل اگه ماهی اگه دریا اگه اسم ام همه جا هست روی لبها تو کتابها اگه رودم رود گنگ ام مث بودا اگه پاک اگه نوری به صلیب ام اگه گنجی زیر خاک واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مرگم اگه پاکم مث معبد اگه عاشق مث هندو مث بندر واسه قایق واسه قایق مث پارو اگه عکس چهل ستون ام اگه شهری بی حصار واسه آرش تیر آخر واسه جاده یه سوار واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مرگم اگه قیمتی ترین سنگ زمینم توی تابستون دست های تو برفم اگه حرفهای قشنگ تو کتاب ام برای اسم تو چند تا دونه برفم اگه سیلم پیش تو قد یه قطره اگه کوه ام پیش تو قد یه سوزن اگه تن پوش بلند هر درخت ام پیش تو اندازه ی دکمه ی پیرهن اگه تلخی مث نفرین اگه تندی مث رگبار اگه زخمی زخم کهنه بغض یک در رو به دیوار اگه جام شوکرانی تو عزیزی مث آب اگه ترسی اگه وحشت مث مردن توی خواب واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مرگم..........شهیار قنبری مال ما آبیه گل پسر شما سبزشو بردار اما قرمز نه.... بهرام
  • سحر تقدّس زيبا بود آقاي خزايي، مخصوصا اين قسمت تصوير زيبايي داشت: "نشـــسته م گوشه ای تنها دارم روزا رو میشـــــمارم روی دیــــــــوار این سلول یه قــــــــــاب خالی میزارم" با آرزوي بهترين ها-لايـــــــــك @};-
    • بهرام خزایی تمام نا تمام من با تو تمام می شود شاعر بی نام و نشان صاحب نام می شود تمام من به نام تو شعر دوباره می شود بند سکوت کهنه ام چهار پاره می شود تمام نه تمام نه که جام ناتمام لبریخته ام تمام نه تمام نه که ناتمامی از تو آویخته ام تمام نا تمام من با تو تمام می شود شاعر بی نام و نشان صاحب نام می شود در این حریر خانگی روی ترانه شسته ام تمام خون من شبی پر از ستاره می شود از تو بر این ترانه ها نور ستاره می چکد بر این بلند بی صدا غزل دوباره می چکد بر این بلند بی صدا غزل دوباره می چکد تمام نه تمام نه که جام ناتمام لبریخته ام تمام نه تمام نه که ناتمامی از تو آویخته ام تمام نا تمام من با تو تمام می شود شاعر بی نام نشان صاحب نام می شود چکه کن ای ابرک من مثل ستاره بر زمین طلوع میلاد مرا در شب بی سحر بین چکه کن ای ابرک من مثل ستاره بر زمین طلوع میلاد مرا در شب بی سحر بین چکه کن ای ابرک من مثل ستاره بر زمین طلوع میلاد مرا در شب بی سحر بین چکه کن ای ابرک من مثل ستاره بر زمین طلوع میلاد مرا در شب بی سحر بین چکه کن ای ابرک من مثل ستاره بر زمین طلوع میلاد مرا در شب بی سحر بین چکه کن ای ابرک من مثل ستاره بر زمین طلوع میلاد مرا در شب بی سحر بین ....شهیار قنبری بهرام
  • میلاد زمانیان خوش اومدید. لایک.
    • بهرام خزایی آبی دریا ، قدغن شوق تماشا ، قدغن عشق دو ماهی ، قدغن با هم و تنها ، قدغن برای عشق تازه ، اجازه بی اجازه پچ پچ و نجوا ، قدغن رقص سایه ها ، قدغن کشف بوسه ی بی هوا به وقت رویا ، قدغن برای خوابتازه اجازه بی اجازه در این غربت خانگی بگو هرچی باید بگی غزل بگو به سادگی بگو ، زنده باد زندگی برای شعر تازه اجازه بی اجازه از تو نوشتن ، قدغن گلایه کردن ، قدغن عطر خوش زن ، قدغن تو قدغن ، من قدغن برایروز تازه اجازه بی اجازه... .......شهیار قنبری بهرام
  • عماد بهاری سلام داداش بهرام خوش اومدی به آکادمی ، شمالم و دسترسی به اینترنت نداشتم ولی خبر دادن بهرام اومده دیگه باید خودمو میرسوندم پای ترانه ت . ترانه سرا هم شدی ;)) هی روزگار خوشحالم که به گروه پیوستی و بدون بقیه بچه ها هم به سرکردگی پرستو و عمو طبر توی ورژن جدید سایت تا چند روز دیگه به جمع مون می پیوندند . فعلن سرمون خلوته تا چند روز دیگه قربانت عماد @};-
    • بهرام خزایی روز پاییزی میلاد تو در یادم هست روز خاکستری سرد سفر یادت نیست ناله ی نا خوش از شاخه جدا ماندن من در شب آخر پرواز خطر یادت نیست تلخی فاصله ها نیز به یادت ماندست نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست یادم هست ..... یادت نیست .. خواب روزانه اگر درخور تعبیر نبود پس چرا گشت شبانه در بدر یادت نیست من به خط و خبری از تو قناعت کردم قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست یادم هست ...... یادت نیست .. عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست تو که خود سوزی هر شب پره را میفهمی باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست تو به دلریختگان چشم نداری بی دل آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست یادم هست ...... یادت نیست ............................ شهیار قنبری بهرام
  • معصومه قریشی زیبا سرودید و به آکادمی خوش اومدید لایک @};- @};-
    • بهرام خزایی حریق دریا رو ببین ماهی های سوخته رو آب از تاول پوست زمین گرمی گیره مخمل خواب شاعر بی چشم و دهان گم شده در وزن زمان شاپرک های بی غزل مرثیه گوی عاشقان بذار از این دنیای بد دنیای کور نابلد سفر کنم تا خواب تو به اعتماد شونه هات تکیه کنم تکیه کنم بذار بشم خراب تو بذار بشم خراب تو بذار که توپ مرواری سنگرها رو پر کنه از ترانه های ناب تو بذار پلنگ زخمی هم برای یک بار که شده قاب بگیره مهتاب تو بذار بشه خراب تو بذار بشه خراب تو دنیا یه روز شبیه تو شبیه خواب تو میشه این همه آبادی بد یه روز خراب تو میشه حریق دریا میگذره حریر شبنم میرسه به زخم کوچه های شب نسیم مرهم میرسه بذار از این دنیای بد دنیای کور نابلد سفر کنم تا خواب تو به اعتماد شونه هات تکیه کنم تکیه کنم بذار بشم خراب تو بذار بشم خراب تو هفت شهر عشقت رو بذار قدم قدم گریه کنم در این هوای بی کسی با دلکم گریه کنم پشت غزل گریه ی من رنگین کمون سر می زنه می چکه رنگ هاش رو زمین طلسم ظلمت می شکنه بذار از این دنیای بد دنیای کور نابلد سفر کنم تا خواب تو به اعتماد شونه هات تکیه کنم تکیه کنم بذار بشم خراب تو بذار بشم خراب تو ....... شهیار قنبری بهرام
    • بهرام خزایی سرخی من از تو ای آتشفشان ای غزل رنگین کمان ماندگار لحظه هایم را ببر تا پشت خواب ای تو تکرار من ای آیینه دار با تو باید سایه را پیدا کنم در تو باید گم شوم دیوانه وار تشنه باید بود و از دریا گذشت با توام ای حسرت هر شوره زار ای تو جادوی شب میلاد عشق سبز سبزم کن درآغوش بهار ناز من چیزی بگو حرفی بزن ای تو تعریف من و تعریف یار ای قدیمی مثل یک آهنگ دور مثل لالایی پر ازخواب دیار با تو باید سایه را پیدا کنم در تو باید گم شوم دیوانه وار تشنه باید بود واز دریا گذشت با توام ای حسرت هر شوره زار با توام ای حسرت هر شوره زار جوشش عشق مرا در خود ببین ای دو چشمت انفجار چشمه سار با توام ای خوب خوب خوب من خسته ام از انتظار و انتظار ای زلال خانگی بر من ببار خسته ام از انتظارو انتظار ای زلال خانگی بر من ببار ای زلال خانگی بر من ببار........شهیار قنبری امید جان تو اولین کامنت را برای من نوشتی و این هیچگاه فراموش نخواهد شد بهرام