دلهره

دلهره داره دلم رو ، اومده پای نگاهــــــت
وعده دادی دل ببینی ، در زده قلبِ سیاهت
***
گچ زدی لپ های مُرده ، دمِ ایوانت نشستی
وقتی دیدی اومدم تو ، درُ دنبالم نبســـــتی
***
با اشاره ی دلت رو ، گم شدم عقب نشیــــنی
یکه خوردم از تماشات ، خم شدم تا تو نبینی
***
تو دلت خونه گرفتم ، روشنه با صد ستاره
می دونم عاقبتت رو ، می کشی دل به قماره
***
زندگی تباهی کرده ، با تو سالها بی پناهــــی
قیچی کرده سرنوشتت ، با هزار درد و تباهی
***
موندنت با دل مقروض ، هان طلبکاران زیـادن
مثل من بیدارِ شبهات ، همه بی فکر و جمادن
***
می مونم با کوله پشتی ، پر از آواهای دردی
موبایلت خبر نداره ، پی نمره هاش نگردی
***
حرف تو شیرین شیرین ، تومذاقم عسلی بود
یادته دلسیر گشتم ، عشقِ رویا مشعلی بـــود
***
دلم دربست وجودت ، ادبش کن با وفایت
اونی که هدیه گرفتی ، مزه و طعمِ خطایـت
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) ۲۷/۰۶/۱۳۹۱

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/6934کپی شد!
661
۹

  • رضا بندانى سلام به شما دوست عزیزم؛از روی محبت به شما و علاقه به ترانه ی خوب؛چند نقد رو دیدم که لازم دونستم به عرضتون برسونم راجع کلیت ترانتون در پایان صحبت خواهم کرد؛اجازه بدید جز به جز پیش بریم مصرع اول دلهره داره دلم رو؛کاملن غلط هست؛بعد از داشتن دلهره اتفاقی باید رخ دهد؛نه اینکه رای مفعولی ظاهر بشود مصرع دوم نیز غلطترین جواب و بی ارتباطترین گزاره با مصرع اول است؛منظور از وعده دل ببینی همان وعده دادی دلم را ببینیست?در زده قلب سیاهت یعنی چه?حتی نوآموزان زبان فارسی هم میداود که این دو مصرع چه حال و روزی دارند گچ زدی لپهای مرده؛دم ایوانت نشستی: اولن این گچ زدن تعبیر غلط و فوق ضعیفیست؛دوما گچ به لپ زدن و دم ایوان نشستن با هم بی ارتباط هستند؛لپ واژه ی لمپنانه ایست و معمولا گونه را به کار میبرند؛جدا از این؛ایوان منسبوب به خانه است نه انسان درو دنبالم بستی خارج از وزن است؛با اشاره ی دگت رو گم شدم عقب نشینی بی نهایت جابه جایی ارکان؛ و ضعف تألیف دارد؛و انگار بوسیله کسی نوشته شده که تازه با فارسی آشنا شده رو دلت خونه گرفتم روشنه با صد ستاره: باز هم ضعف تألیف و عدم ارتباط دارد میکشی دل به قماره باز هم فارسی را به سخره گرفته است در ادامه زندگی تباهی کرده? یا تباه شده? همه بی فکره جمادن! متوجه نشدم؛جدا از اینکه بی معنیست و خنده داره؛تنها کسی که از جماد استفاده کرده ملاصدرا بوده آن هم در رسالات فلسفی! زبان ترانه؛واژه ها؛ ارتباط موضوعی و ساختار ترانه های شما اغلب شکننده؛فوق ضعیف؛زیر ابتدایی و ساده انگارانه است؛مصرع ها از هم فرسنگها دورند؛زبان کتابی و بعضا باستانی میشود؛دستور زبان اکیدا رعایت نمیشوند و ... در پایان امیدوارم نیت بنده را خیر و کمک به پیشرفت خودتان بدانید
    • رضا بندانى در ادامه شما رو دوباره به جلسه کانون ترانه سرایان اهواز؛کیانپارس؛بین 18و19غربی ساختمان رامین؛طبقه دو؛واحد شیش دعوت میکنم؛که چهارشبه ها ساعت هجده تشکیل میشود؛به پیشرفت شما بسیار کمک خواهد کرد
  • سجاد شکوهی مرسی زیبا بود @};-
  • اشکان مولازاده با درود خدمت دوست و همشهری گل. سپاس بیکران که هر شب ما را مهمون میکنید به خواندن کارهای زیباتون. :-x با آرزوی سلامتی و موفقیت. همیشه لایک. @};- @};- @};-
  • ميروحيد هاشمپور خيلي قشنگ بود =D> لايك @};-
  • عابد صالحپور @};- سلام عموجاسم کار زیبایی بود @};-
  • میلاد زمانیان لایک.
  • محمد رضا لطفعلی آینه(دل نواز) سلام جناب ثعلبی همیشه مضمون و موضوعات جدید برای ترانه ها انتخاب می کنید و این خیلی زیباست و مهم همیشه همون مشکل همیشگی رو در ترانه سرایی دارید کلمات عامیانه رو به دقت به کار نمی برید و این ضعف کار شماست "ایوانت" "ایوونت" وفایت / وفات یا وفاتو خطایت خطات یا خطاتو من همیشه به شعر و ترانه و کلن نوشته عمیق نگاه می کنم و زمانهایی که وقتش رو دارم شعر می خونم که بتونم نظر درستی رو بدم در ضمن هیچوقت به دنبال خطا ها نمی گردم و در تلاشم زیبایی های شعر رو در نظر داشته باشم بدرود
  • معصومه قریشی مثل همیشه زیبا و لایکید عمو جان @};- @};-