تـــعــــارف نــــدارم . . .
این روزها باور بکن حالم تماشاییست
چشمای من درگیر درد نا شکیباییست
این خیره بودن روی تیک و تاک ساعتها
تمرین برای روز هایی که نمی آییست
خسته م ازین آشفتگیِ بی صدای تو
هی پشت هم زانو بغل کردن به جای تو
هی پشت هم تکرار در تکرار این دوری
اینجا یکی شب گریه می شه پشت پای تو
اینجا یکی بی تو خودش رو سخت می بازه
رو شونه ی احساسش هر شب شال میندازه
توی زمستونی ترین شبهای این خونه
با واژه ها اینجا یه شاعر بغض می سازه
——————-
پشت کدوم واژه تو رو مخفی کنم بانو
تو باعث خلق ترانه می شدی در من
" تعارف ندارم " خوب می دونی که می خوامت
چن وقته بی تو واژه ها از ذهن من رفتن
——————
حالم عجیبه این شبا دور از همیشم
من بی تو حتی از خودم هم دور می شم
تیر می کشه مغزم تو این فکر و خیالا
باید فراموشت کنم ، مجبور میشم
وقتی که خونه شکل یه تبعید گاه بود
بی تو تموم آینه درگیر آه بود
وقتی که خنده رو لبم اعدام میشد
وقتی که گریه پشت پلکم پا به ماه بود
وقتی که تنهایی بهم وابسته می شد
وقتی که ذهنم از نوشتن خسته می شد
تو بدترین اوضاع روحی گیر کردم
وقتی درای خونه پشتت بسته می شد
ترانه سرا : فرجام خیراللهی