تو حوا و من آدم سر به زیر
یه وقتایی حس میکنم پیشمی
یه گوشه نشستی نگام میکنی
روزایی که کابوس میگیره منو
به آرامش شب صدام میکنی
منم اوج تشویش و دلواپسی
پلنگم منو زخم من کاریه
توی عمق چشمان آهوی تو
چه آرامش تازه ای جاریه
تو زیبا شکارم شدی و دلم
گرفتار چنگال لبخند تو
شدم زخمی نارفیقان اگر
نشد قسمتم سیب پیوند تو
تووی ذهن پژمرده ی عاشقم
حضورت محاله نگاهت خیال
تووی قلب صدپاره و بیقرار
نبودت سواله نبودت سوال
تو حوا و من آدم سر به زیر
توو رویا بهشت دل عاشقا
خدا له کنه نسل شیطونو که
تو رو از منو از تو کرده جدا