قهر
غُر میزنم.. شکوه.. شکایت.. تو نمی فهمی..
گوشت به حرفم کرده عادت تو نمی فهمی..
قهرت اگرچه کم ولی سنگین و سخت است
تا آشتی چشمم به ساعت… تو نمی فهمی..
گفتم که کم شد انتظارم بلکه شاید..
کمتر کنم احساس نفرت تو نمی فهمی!
پرسیدی حالم رو شنیدی بهترم اما..
گفتم خیالت باشه راحت… تو نمی فهمی!
سخته شرایط رو بفهمم وقتی دلگیرم
کارم شده صبر و رعایت تو نمی فهمی..
وقتی که پشت هق هقم یک بوق ممتد
کم میشود احساس رغبت تو نمی فهمی!
ع.س