چقد تنهایی سخته تو این دنیا بمونی

باید تو بی کسی هات شعر غم رو بخونی

چقد باید تو خوابام یه رد پا ببینم

توی کنج اتاقم با چشم تر بشینم

دارم تو اوج سختی بدون تو میمیرم

شاید بیاد یه روزی که دستاتو بگیرم

همه اون لحظه هامون یکی یکی حروم شد

همه اون خاطراتی که داشتیم و تموم شد

حالا که به غم اسیرم میفهمم چی کشیدی

تو که از دست من هم یه دم خوشی ندیدی…