* فروشی نیست …
به "عماد بهاری " به بهانه دغدغه اش :
***
شدی شاعر که چی ؟! دلت خوشه آ !
کی صدای تو رو جواب می ده ؟
توی فصل مجوز و سانسور
حتا کوهم یه جوری ترسیده .
*
پیله جای ترانه نیس باید
مثل پروانه لااوبالی شم !
یه رسالت رو دوش شاعر هست
که میگه گریه گریه خالی شم .
*
یه "رسالت "رو دوش شاعر هست
که پی "انفلاب "می گرده
پشت هر تابلوی ورود ممنوع
بوق کشدار واژه ی درده …
*
شدی شاعر که قهرمان باشی ؟
قهرمانا فقط یه خاطره ان و
یا مخاطب دو گوش کر باشه
توی این جنگل بزن بزن و …
*
روبروی یه آینه ی قدّی
واژه واژه به گریه خندیدیم
واسه اینه که هی میگم شاید
قبلن همدیگه رو یه جا دیدیم !
*
اگه عمرت پر از سیاهی بود
همه رو گردن خدا بنداز !
واسه سبک جدید دلشوره ات
مافیای ترانه را بنداز !
*
با توام با تویی که می خندی
"حس مون ناقصه "، خبر داری ؟
خط قرمز رو شعر من زخمه
مد شده شعر کوچه – بازاری !
*
شدی شاعر که چی ؟! دلت خوشه آ !
فکر نون باش که خربزه آبه
اونکه لالایی خوندن و حفظه
حتا یک لحظه هم نمی خوابه !
*
هر طرف می زنی یه بن بسته
خلوتت بوی بی کسی می ده
همه فصلا شبیه پاییزن
همه عشقا برات یه تهدیده !
*
شدی شاعر توو قرن سیمانی
لای این آدمای مصنوعی
مثل شعر ممیزی خورده
گریه کردیم توی دسشویی !
*
جرات واژه هات و کم داری
قد کشیدن نگو که ممکن نیست
با خودت عاشقانه تر تا کن
زندگی مثل فیلم اکشن نیست.
*
(( پایه ی رفتنم … ببین میرم !
که شناسنامه هست و موشی نیست ! ))* ۱
آره شعرم یه سبک تولیده
اما شعرای من فروشی نیست … !!
***
)) عذر خواهی می کنم بابت طولانی شدن این اثر .
*۱ ))غروب سه شنبه خاکستری بود/
همه انگار نوک کوه رفته بودن/
به خودم هی زدم، از اینجا برو/
اما موش خورده، شناسنامه من:
ترانه شهیار قنبری با صدای فرهاد عزیز .