پســـر پائیــــز
چند ساله از پشت پنجره
چشمم به دره که برگردی
با رفتنت حال پریشونمو
تو به من هدیه کردی
اگه تو اینا نیستی اما
هنوزم اتاق بوی تو رو داره
پسرِ پائیز آرزوش اینه
تولدش رو با تو جشن بگیره
به یاد اون سالهای اول
رو میز شمع روشنه
منتظرت نشستم اما
چشمام سایتم نمیبینه
پائیز داره لباسشو میپوشه
اما از تو ردی پیدا نیست
دلم مثل سیر و سرکه میجوشه
زندگی بدون تو زیبا نیست