رقـــــصِ دورِ جهنـم….

سلام.اول از همه عذر میخوام بخاطر طولانی بودن
ولی یه مدتیه از پسِ نگفته هام بر نمیام
شما تحمل کنین.ممنونم
——————————————
رقـــــصِ دورِ جهنـم….
دوتا چشـمِ خیســو یه قلبِ شکستم،یه روحِ خـرابــویه تــرسِ مَهــیبم
یه رُمانِ غمگیــــــن تر از بینــــوایان،یه مجمـــــوعه از حالتایِ غریبم
رویِ شاخه هایِ سکوتم نشستم،کــَـلاغــَــم صدامو کسی دوس نداره
یه کولــــی که آوارگیشــــــو گرفته، رویِ کولشو میــره با کفشِ پاره
یه ســـربازِ پیـرم تو جنگِ صلیبی که دنبــــالِ راهـــــی برایِ فـــراره
داره میگذره از خُــــدایِ دروغـِش،دو تا پــــایِ ایمانشو جـــــا میزاره
اسیـــــــرِ یه بیماریِ لا عـَــــــلاجم،یه تومورِ بدخیمِ مغـــزی که داره
منــــو میکِشه سمتِ مرگـــــو مُــداوِم،شــــــبِ اولِ قبرو یادم مــیاره
جَنینم که اشکاشو هیچ کس نفهمید،تو جُغرافیایی که بویِ کفن داشت
یه بچم که عشقو بهش یاد ندادن،تو فِکرِش خُدا تنها دستِ بِزَن داشت
توچشمِ رفیقــــــا خُرافه پرستــــم،مقدَس مَــــآبـــــم،مثِ یه تُفاله ام
تو فکرِ خودم حاصلِ یه گُـــناهـــــــَم،یه نوزادِ نارَس تو سطلِ زباله ام
پـــُرَم از یـه مُش فکـرِ پوچِ مزخرَف،کثافت نشسته رو سنگِ شُعــورم
یه اسبِ نجیبم تو اصطبلِ خوکـا،که هر لحظه کم میشه عُمـــرِ غُرورم
درختم که ریشَش تو قَلــبِ کویره،یه تُنگِ شکستَم یه ماهیــه مُـــرده
تو دنیــایِ تنهایــی و تـرســو ونِفـرت،یه مــَردم که مَردیشو بالا اُورده
چقـ«ــد خستم از رقصِ دورِ جهنـم،با آدم خــــــورایِ بَـــدِ این جزیره
دلــــم یه عذابِ الهی میخــــواد کـــه،بیاد جـونِ این زندگـی رو بگیره

https://www.academytaraneh.com/65985کپی شد!
1361
۵۰

  • رضا حبیب پور سلام آقا رسول عزیز چند وقتی بود که تو سایت نمیومدم و اینکه شما یکی از کسانی هستی تو این سایت که من همیشه کارات رو دنبال میکنم فوق العاده ای
  • احسان ابوالحسنی سلام دوست عزیز قوی ، زیبا و شاعرانه بود ولی فقط یه تیکه ی پازل بود و کل تصویر پازل رو نمایان نمی کرد ... بعضی تعابیر همونطور که خودت هم میدونی تکراری بودن و بارها استفاده شده بودن ولی پرداخت خوبی داشتی . موفق باشی/
  • حسین خزایی خوب معلوم ترانه رو توو یه حس کاملا آشفته ایی نوشتی چون چیزی جز سرزنش و ملالت خودت تصور دیگه ایی وجود نداشت . همیشه از خوانش آثارت می آموزم .. هم در ساخت و فضا سازی و هم در انتقال حس . سبز باشی .. سرزنده @};-
  • حمید رضا نجفی و باز سلام به آکادمی و سلام به رسول . خواستم بعد از ماه ها اولین رو از تو بخونم و نظر بدم .باعث افتخاره که ترانه به این زیبایی رو تونستم بخونم . مثل همیشه دامنه لغات بالا و خلق تصاویر بکر باعث میشه تحسینت کنم رفیق . افرین رسول چند تا از نظر ها رو خوندم و بچه ها نظرای خوبی دادن . مثلا همینکه باید تصاویر در خدمت ترانه و هدف ترانه باشه . به نظرم باید ترانه رو ویرایش کنی یه سری از ابیات رو حذف کن و یه دلیل واسه ناراحتی ها و بغض ها و گوشه گیری ها بیار . و بزار ترانت نتیجه داشته باشه . یه راه حل ارائه بده یا حداقل از یچیزی شکایت کن (دلیل ) . بهر حال جدا از این بحث ترانه زیبا بود . اما از لحاظ وزنی یکم بهش برس دوباره . از لحاظ معنایی هم دوستان اشاراتی به تصاویر داشتن و از نظرم بیراه نگفتن و من باید باز اضافه کنم بر نظرات البته با اجازه : روند ترانه به شکلیه که شاعر داره از چیزای منفی تو زندگیش میگه اما تو بیتی که کفته "درختم که ریشَش تو قَلــبِ کویره" به نظرم شاید در نگاه اول تصویر رو درست نشون داده باشی و خشکی و تنهایی درخت رو رسونده باشی اما باید بگم برای اینکه یه درخت تو قلب کویر رشد کنه باید ریشه هایی بلند و قوی داشته باشه که بتونه از سفره های زیر زمینی آب رو بدست بیاره که داشتن ریشه، اونم یه همچین ریشه ای یه پوئن مثبته و یه ویژگی خوب محسوب میشه که با روند شکایتوار ترانه همسو نیست . اما یه بیت گفتی که خودش میتونه ریشه باشه برای یه ترانه مانگار . امیدوارم بهش بال و پر بدی و از قفس این ترانه بیاریش بیرون جَنینم که اشکاشو هیچ کس نفهمید،تو جُغرافیایی که بویِ کفن داشت یه بچم که عشقو بهش یاد ندادن،تو فِکرِش خُدا تنها دستِ بِزَن داشت با ارزوی بهترین ها رفیق @};- @};- @};- @};- @};- @};- :-x
  • سامانه صفایی بسیار کار زیبا و متفاوتی بود... بعد از یه فاصله زمانی طولانی بالاخره تونستم دوباره به آکادمی بیام... خوشحالم که کار زیبایی ازشما خوندم... مرسی
  • هانیه کاظمی سلام زیبا بود ولی حس منفی زیادی داشت @};-
  • صادق شيخي آفرین خوب تمومش کردی..موفق باشید. @};-
  • سمر گرامی سلام جناب آدینه ی عزیز خوانش ترانه تان برایم کوهی از غم یادگار داشت. بی اندازه تنهایی و حس کردم و از یاس لبریز شدم. اما به انصاف باید گفت شعر بسیار زیبایی بود. اینکه خواندن یک شعر اینگونه تاثیر گذار باشد و این حس و حال را القا کند( با این شدت) جای بسی تحسین دارد. ممنونم ازت شاعر لحظه های سخت @};-
    • رسول آدینه خانم گرامیه عزیز علیک سلام نگید تو رو خدا این احساس قرار نیست دچارتون بشه در جواب ساحل یاوری عزیز گفتم و عذر خواهی کردم بخاطر انتقال این حس قرار بود فقط یه تلنگر باشه اشال... همیشه شاد و سر حال ببینمتون @};- @};-
  • فریبا سید موسوی سلام رسول گل و عزیز .آفرین خیلی ترانتو دوست داشتم .روون بود و وزن انتخابی خیلی مناسب این ترانه بود فقط همونطور که مجید عزیز گفت با تفاله زیاد موافق نیستم .جزء بهترین کارات بود .آفرین موفق باشی @};-
    • رسول آدینه علیک سلام خواهر عزیز و خوبم خوبی؟خیلی مشتاقم زودتر مشکلات و امتحانات تموم بشن تا مثلِ گذشته با اشتیاق کامل از وجودت بهره ببرم و از این که از دوستان قدیم بی خبر بمونم و اذیت بشم خلاصی پیدا کنم خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم از حضورت بانوی بزرگوارم @};- @};- @};- @};- @};-
  • احسان نوری سلام رسول خوب و دوست داشتنی ترانه با احساستو خوندمو لذت بردم ، چقدر دلت پره ها..... چند نکته مد نظرمه البته ممکنه عمومیت نداشته باشه اما چالشی ست که برای من پدید اومده __________ یه ســـربازِ پیـرم تو جنگِ صلیبی در این چنین جنگهایی قطعا از سربازان پیراستفاده نمیشه و نوعا سرباز پیر تشبیهمنطقی نیست بااین تشبیه موافق نیستم ____________ دو تا پــــایِ ایمانشو جـــــا میزاره دادن اعضا به یک حس درونی باور پذیر نیست _____________ شــــــبِ اولِ قبرو یادم مــیاره این تعبییر مساله ای است که درپس زمینه مخاطب وجود نداره و به همین خاطر تاثیرگذار نیست البته کسانی هستن که بسیار کوتاه می میرن و به دنیا برمی گردن ولی در قبر چنین مساله ای رخ دادنی نیست _______________ یه اسبِ نجیبم تو اصطبلِ خوکـا اساسا اصطبل محل نگهداری چارپایان بارکش هست نه جای خوک _______________ جَنینم که اشکاشو هیچ کس نفهمید،تو جُغرافیایی که بویِ کفن داشت یه بچم که عشقو بهش یاد ندادن،تو فِکرِش خُدا تنها دستِ بِزَن داشت عالی بود _____________ خیلی چیزا از تو یاد گرفتم و هنوزم در حال یادگیریم مخلص
    • احسان نوری @};- @};- @};- @};- @};-
      • رسول آدینه احسان عزیزم سلام خوبی داداش عیدت مبارک ممنونم بخاطر توجه و نقد و همرااهی و کلن همه چیز نکاتی که اشاره کردی و قبول دارم مخصوصا نسبت به اصطبل در مورد سرباز پیر مصداقای واقعی داره که با یه جستجو تو سایتا میشه به دلایلی تاریخی رسید که از سربازای پیر در مواقعی خاص استفاده میشده البته بازم قبول دارم عمومیت نداشته ببین احسان عزیزم پای ایمان درسته ممکنه کمتر شنیده شده ولی بازم یه سری مصداقا هست که تو جامعه جا افتاده مثل:دستِ لطف دستِ طمع دلِ ایثار پای ایمان هم از همین دسته تناسب ها هست احسان خیلی خیلی ممنونم از این همه لطف اشال.. همیشه خوشحال ببینمت @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • آزاده ربانی سلام قربان باید بگم که حضرت حافظ برای امثال شما فرموده که :در سراپای وجودت هنری نیست که نیست..! ترانه ی شما هنری نیست که نداشته باشد ..آفرین بر قلم شما ..ذهن شما ..دغدغه های شما و خودمو اذیت نکنم ..آفرین بر خود ِ خود ِ شما..سلامت و پاینده باشید همینطور که هستید ..هم خودتون ..هم قلمتون ..و البته احساس سرشارتون ..اینهم گلهاتون ..بفرمایید ..مال شما @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- =D> :">
    • رسول آدینه علیک سلام خواهر عزیز و مهربان و همراهم خانم ربانیه عزیز خیلی خوشحالم که بازم میتونم شما رو مخاطب قرار بدم و دستان پر مهرتونو بوسه بزنم خانم ربانی تو این دوره ی سرگشتگی حضورتون باعث دلگرمیه ممنونم از حضورتون....خیلی ممنونم @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • مهدي دمي‌زاده سلام دوست من.. سبک کار و تصاویرت رو به شدت دوس داشتم
  • مجید شمس رسول جان خیلی دوس دارم این کارتو و باآقای پوران موافقم در مورد تفاله مقدس @};- کاش دلیل اینهمه تنها شدن و نامیدی ها رو بیان میکردی و ترانه خوبت رو خوبتر میکردی @};- دوتا چشـمِ خیســو یه قلبِ شکستم،یه روحِ خـرابــویه تــرسِ مَهــیبم یه رُمانِ غمگیــــــن تر از بینــــوایان،یه مجمـــــوعه از حالتایِ غریبم ترس و مهیب تا حد زیادی هم معنی هستنا ... @};- در کل ترانه خوبی بود و نقاط قوت زیادی داشته داداش @};- @};- برقرار باشی
    • رسول آدینه مجید جانم سلام خوبی داداش خوبم خیلی خیلی لطف داری منم با جواد موافقم و با خودت البته مجید معتقدم جریان ترانه به اون گنگی نیست که فقط تشبیه ازش برداشت بشه و تصویر بنظرم تا حدودی دلایلی تو بعضی بندهای کار خوابیده که با نگاه اول میشه دیدشون البته این شاید نظر من باشه به هر حال نکاتی که میگین خیلی برام با ارزشه مرسی مجید عزیزم @};- @};- @};-
  • سعیده پورمحمد سلام رسول جان می شه بگی از ترانه ی قبلیت تا این ترانه دقیقا چی به سرت اومده؟ :-S درد و دل بی نهایت غم انگیزی بود ،به قدری که از واژه واژه ی کار تلخی می بارید. به قدری که می شد درد شاعر و لمس کرد و البته این قدرت تشبیهات به کار رفته رو نشون می ده. باید به این هم اشاره کنم که بیت آخر برای من حکم تیر خلاص و داشت! چون تونست غمی که از ترانه ت بهم سرایت کرده بود و تبدیل به بغض کنه! :-( يه رحمي بكن شاعر،دل ما نازك تر از اين حرفاس! 8-> لحظه هات سرشار از لبخند… @};- @};- @};- @};-
  • جواد پوران سلام رسول عزیز تمام بند ها پر شده بود از تسبیه .و البته تشبیه های مستقیم. اما در کاری.که به معضلات درونی خودت اشاره میکنی مخاطب انتظار داره دلایل این همه بد بختی رو بدونه چون به عنوان مثال تو در این کار.خودتو یه آدم بی مصرف و بی ارزش توصیف کردی خب تا وقتی دلیل این همه حمله به خود توضیح داده نشه نه این همه تشبیه ارزش پیدا میکنه نه کار ضربه زننده میشه مخاطب تا بند آخر منتظر.مولف دلیل این.همه بد بختیشو بگه اما تا آخر با رگباری از تشبیهات که در پاره ایی غلط هم هستند روبه میشه به عنوان مثال. مقدس مآبم مث یه تفاله ام در اصل بخوایم لفظی معنا کنیم میشه مثل یه تفاله مقدس مآبم. خب تفاله مگه مقدس مآبه؟ آخه این چه تشبیهیه.؟ چه حاضیتی که به تفاله دادی؟ از شما بعید جناب آدینه در کل ضعیف دیدم کار رو @};- @};- گلم بهت دادم دیگه
    • رسول آدینه سلام جواد عزیز و خوبم...سلامتی داداشم خیلی بحثا دارم که باهات انجام بدم ولی میترسم نا تموم بمونه و یا احساس دفاع غیر منطقی بکنی ازم بخاطر همین نمیخوام ازم دلخور بشی در مورد تفاله موافقم حرفت تو قلبم جا داره و تصحییش میکنم ولی در مورد اینکه تشبیهات بی هدف بود و هیچ جای کار دلیلی برای این سرگشتگی وجود نداره و همش تشر زدن به خودمه بعنوان یه موجود بی ارزش و هیچ فضایی از اینکه این حس به آدمای اطراف،محیط اجتماعی و از همه مهم تر عقیده پل نزده مخالفم و خیلی دوست داشتم مثل همیشه بحث کنم تا به نتیجه ای برسم جواد جــــــــــــــــان ممنونم هنوزم هوامو داری مراقب خودت باش @};- @};- @};- @};-
      • رسول آدینه جواد حس کردم دسته گلم سبکه تقدیمت داداشی @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • سید ایمان پورحسینی درود بر رسول همیشه دوست داشتنی.... خدای من چقدر تصویر سازی کردی تو کارت =D> =D> =D> ... هرچند حس تلخیه تو ترانه ت در حد فورانه ولی بیانت مثل همیشه زیباست... @};- @};- @};- =D> =D> =D>
  • علی قانع سلام رسول جان... آقا من اعتراف کنم الان یه کم ازت ترسیدم و کلا تو شکککککم :-( :-( :-( کلا با هیچ چی خوب نیستی نه؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! حالا جدا از شوخی خیلی زیبا بود من این مدل شعرو خیلی دوست دارم اما امیدوارم واقعا تو دلت این آشوب نباشه موفق باشی =D> =D> =D>
    • رسول آدینه علیک سلام رفیق شفیقمون چطوره علی جون خیلی مخلصیم نترس بابا شکم نداشته باش چون کلا با همه خوبم با هــــــــــــــــــــــمه جز با خودم زیاد نپیچونمت فقط خواستم ترست بریزه چون عزیز تر از این حرفایی که بخوای از منه بی آزار بترسی ممنونم از لطفت علی @};- @};-
  • آیدین صبور برادر رسول کم پیدا. قربان برای ملاقات شما دم چه کسی را باید دید. و اما در مورد ترانه مدرنیسم کار رو دوست داشتم. با تمام گرفتاری هات حس آزادی رو ارائه می کردی در قالبی جدید. با اینکه از وزن و قافیه استفاده کردی ولی دست و پات رو نبستی. لذت بردم خیلی زیاد. ممنون
    • رسول آدینه اخوی عزیزم کافیه پاتو برداری همون جا میتونی با من یه وقته قرار بزاری ما زیر پاتیم داداش اشاره ات به حس آزادی خیلی سر حالم اورد ممنونم از این نوع نگاهت داداش گلم امیدوارم نمک زندگیت همیشه متعادل باشه نه کم نمک بشه نه خیلی شور ((نمک درمانی @};- )) مراقب خودت باش @};- @};-
  • عليرضا عباسي سلام داداش گل ميدونم نيازي به تمجيد نداري و مطمئنم كنار اين كار انقدر رنج كشيدي تا زاده شده . مصرع يه (تومور)يه مقدار سنگين خونده ميشه و درسته كه پر از تصاوير بكر بود اما كار از تشبيه اشباع شده بود وپايان كار و هم دوس داشتم =D> =D> =D> برات بهترينها رو آرزو دارم @};- @};- @};-
    • رسول آدینه علیک سلام علیرضای گل خوبی داداش اوضاع زندگی رو به راهه اشال... قبول دارم تـــومور در اصل تُمُر باید باشه به ضرورت وزن تـــــــــومور خونده میشه ولی خوب میشه باهاش کنار اومدم حداقل من برای سرپوش گذاشتن رو اشتباه خودم میتونم این کار و بکنم ولی حالا جدا ممنونم از این نکته ای که اشاره کردی داداشم @};- @};-
  • تيام كارگرعرب رسول عزيز نميدونم امتحانا چي به سرت آورده!!!!!! نفرت از ترانه ات ميباره! ولي خيلي عالي بود. تك تك تصاويرشو دوس داشتم. جنينم كه اشكاشو هيچكس نفهميد تو جغرافيايي كه بوي كفن داشت يه بچم كه عشقو بهش ياد ندادن تو فكرش خدا تنها دست بزن داشت! براو @};- @};- @};- @};-
    • رسول آدینه علیک سلام تیامِ عزیز دوست خوب و دیرین امیدوارم اوضاع کار و زندگیت عالی پیش بره نه تیام ربطی به امتحانا نداره البته خستگیه امتحانا مستهلکم کرده ولی تنفره زودگذره دارم سعی میکنم یه عاشقانه ی ریتمیک بنویسم ولی دستم رو کاغذ قفل میشه ببینیم چی پیش میاد @};- @};- @};-
  • مرتضی مهرعلیزاده سلام.پراز تصویر بود ولی راستش خیلی اشفتگی ایجاد میکرد واسم حین خوندن :-? مانا باشی رسول عزیز
    • رسول آدینه علیک سلام مرتضی جان....قبول دارم سیلِ بی منطقه تصاویر در حد همین جامعه ی بی منطق تر از اون،فجاعت باره داداش ببخشید اگه دچار سرگشتگیت کردم ممنونم عزیزم @};- @};-
  • بهروز دولت آبادی دادا رسول ایولا @};-
  • ساحل یاوری سلام رسول عزیز :-) راستش رو بخوای....با خوندن ترانت حس بدی پیدا کردم و فکر نمی کنم رسالت یه هنرمند و شاعر ایجاد حس بد باشه! 8-> استفاده از اینهمه تعابیر مذهبی رم دوست نداشتم [-( خوبه که ترانه یه ایرانی یا مثلا یه بختیاری یا یه مسلمان و....رنگ و بوی خودشو داشته باشه اما من شخصا خیلی موافقش نیستم . به لحاظ فنی هم که اصلا در حدی نیستم نقد کنم حتما مثل همیشه خوب و بی نقصه @};-
    • رسول آدینه علیک سلام ساحلِ عزیز و خوب و مهربون خوبی؟ @};- متاسفم اگه حس خوبی رو بهت انتقال ندادم ببخشید ولی گاهی لازمه با واقعیت ها روبرو شد اول که من خودمو نه هنرمند میدونم و نه شاعر ولی اعتقادم اینه گاهی باید حالمون بد بشه البته اگه دلیل منطقی وجود داشته باشه واون دلیل منطقی از دید من میتونه حتی یک نفر از اعضای این جامعه ی خشن و بی منطق باشه که بخاطر عقایده انتخابی و یا تحمیلیش به ورطه ی نابودی و تضاد های درونیش رسیده و لذت زندگی رو از دست داده واین ارزشه لحظاتی بد شدنه حالمونو داره ولی به شرطی که خودمون دچار این نابودی نشیم...فقط در حد یه تلنگر مذهب چه بخوایم چه نخوایم جزیی از زندگی ما و پدارمونو نسل های بعدیمونه ونمیشه ازش فرار کرد ساحل جان قصد سخنرانی و ادای آدمای با سواد و در اوردنو ندارم از چیزی حرف میزنم که لمسش کردم مرسی آبجی عزیزم @};- @};- @};-
  • علی حمیدی سلام رسول عزیز @};- @};- @};- واقعا که نمره ت بیسته =D> =D> =D> دمت گرم @};- @};- @};- @};- @};- همیشه پیروز باشی.
  • الهه صادقي و الهه صادقي بعد از سه قرن اولـــــــــــ ميشود ;)) ;)) ;)) بـــــــراي ترانه حتمن برميگردم برادرم...عالي بود.