بالش تبدار
از پسه یه اتفاق مریض که همه خنده هاتو دزدیده
رو تن تمومه ثانیه ها سایه ی وحشته تو ماسیده
سرتو از رو بالش تب دار بکن و طعم زن رو هجی کن
تنتو بزن به آیینه ها بزن و بغض من رو هجی کن
روی دیوار های سربی شهر سایه ای که از تو ُسر خورده
سایه ی خستَه تو بکش بازم شهر از خاطرش تو رو برده
عق بزن رو تن پیاده رو ها چشمپرسه های رو تنِتو
تک تک لحظه های دربه دری لکه ی خونه روی دامنِتو
سَرتو از رو بالش تب دار بکنُ طعم زن رو هجی کن
تنِتو بزن به آیینه ها بزنُ بغض من رو هجی کن
سال ۸۸
· شاید مورد قبول نباشه اما صرفاً مجبور شدم بخاطراز دست ندادن تصویر داشتن ایراد قافیه کار رو به جون بخرم
-
ترانه ی خیلی زیبایی بود آقا احمد عزیز.. دوست داشتنی .. @};-
-
سلام آقای هادی ترانه ی زیبا و پرمفهومی از شما خواندم متشکرم @};-
-
سلام..بسیار کارهاتونو می پسندم و سپاس @};- +لایک @};-
-
سلام دوست عزیز فکر می کردم ترانه قوی از شما خواهم خواند اما متاسفانه این طور نبود به نظر بنده اونقدر که در نقد صاحب سبک هستید بهتره کار منتقدی رو جدی تر از ترانه سرایی دنبال کنید .