((پرستش))
با اون نگاهه سردت..غرورمو شکستی
شدی برام معما..خودت بگو کی هستی؟
یه روز نامهربونی..اسیر دیگرونی
یه روز میگی فدات شم ازم میخوای نشونی
یه روز از بیوفائیت چشام ابر بهاره
یه روزم اشک شوقه که از چشام میباره
یه روز میگی که دنیا بدون تو عذابه
یه روزم میگی عشقت،پریشون مثه خوابه
یه رو گرم نگاهت..یه روز سردو خزونه
یه روز کویره چشمات..یه روز کاسه ی خونه
یه روز میخوای که با من..زچنگ غم رها شی
یه روزم با دل سنگ..میخوای ازم جدا شی
یه روز مرهم زخمی..یه روز نمک میریزی
ولی با همه کارات..هنوز واسم عزیزی
آخه عشقو تو بودی که تو دلم نشوندی
تو این هجوم پاییز..رهام نکردی موندی
جدایی تلخه اما به بودنش می ارزه
آخه پیش از جدایی دلا از عشق میلرزه
همون بهتر که آدم.. به عشقی مبتلا شه
آره ..هر چند که یکروز باید ازش جداشه
آخه تا بد نباشه..خوبی معنا نداره
بهار وقتی قشنگه که پاییزی تو کاره
خلاصه حرف آخر..اگر که بیوفا شی
اگه هر روز و هرشب بخوای ازم جداشی
اگر که با نگاهت بگی دوستت ندارم
اگه تنهام بذاری سیاه شه روزگارم
اگه بهار عشقت خزون زندگیم شه
اگه وفا به عهدت..نشون بردگیم شه
اگه بیخبر از من بری واسه همیشه
بخوام بیام سراغت..ولی بگی نمیشه
اگه ازم جداشی بگی این تنها راه بود
بگی که این رفاقت از اول اشتباه بود
بدون که تا قیامت همیشه چشم براتم
اگر چه نیستی پیشم بخدا من باهاتم
تو رو با همه تلخیت..همیشه میپرستم
دلمو بد شکستی..ولی من نگسستم!!!
( تاریخ سرودن شعر۱۳مرداد ۱۳۸۸ )