توهم
قصۀ بارونو چشمام،یه رمانه نا تمومه
تو نموندی پیشم اما،طرح چشمات روبه رومه
ضربان لحظۀ من،رویه یه مسیره صافه
از خودم از کل دنیا،شدم اینروزا کلافه
پنجره بازه به کوچه،اما دیوار نمی ذاره
که ببینم رد پاتو،رو تن برفا دوباره
این همون حسه بدیه،که همیشه ترس من بود
خونۀ بی تو و حرفات،من و بازم ترم مردود
دیگه اینباکس مسیجام،خالیه خالیه اما
دله گوشیم باز میلرزه،توی یاد اون قدیما
که میگفتی عاشقونه،حتی نیمه های شب هم
که منو دوس داریو من،توی انتظار میمردم
توی دانشگاه کنارت،اما با ترس از حراست
خنده های نازو گیرات،چشایی پر از قداست
حالا من موندمو یه عکس،با اونم انگار غریبم
ببین از اون همه احساس،اینروزا چیه نصیبم
کلی خاطرات مبهم،که توشون از هم جداییم
حرفای گفتنی هستن،اما بازم بی صداییم
ترانه سرا:امید منتظری