نامرد

دلم از درد لبریزه

تو هم از جنس این دردی

چشات آروم نمی گیرن

نرو دنبال نامردی

مثه شمشیر میمونی

دلم رو خدشه دار کردی

نزن از پشت خنجر رو

چرا همکار، با دردی

یه دریا اشک و غم دارم

که موجاش آهنو کینه

یه خورشیدم رو این دریاس

دلش از جنس نفرینه

تو خورشیدی برای دل

غم هم(غمم) از جنس چشماته

تو نامردی و نامردی

همیشه توی دنیاته

یه دریا درد و غم دارم

تو هم می خوای بشی غصه

نیا نامرد،غم کم نیست

برو آخر بشه قصه

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/63055کپی شد!
1190
۲۷