گارسون
یه مشت قرص و یه لیوان آب!
با یک پُرس گریه و هق هق!
برام آماده کن گارسون!
که خوش نیس حالِ این عاشق!
تمام روز و بی من بود
کنار اون که معلوم نیس!
تمام شهر و با اون گشت
با مجهولی به نامِ ایکس!
چشام ساعت رو بلعیدن
ولی آخر نفهمیدن
چقد تنهایی غم خوردن
چقد تنهایی باریدن
من و این خونه رو انگار
زده توی دلش کشته
خودش رو قلبم عمریه
برای قاتلش کشته!
تنفر دارم از خونه
که زندونه،که سلوله
یه متروکه س که هر گوشه ش
یه گله سوسک می لوله!
عفونت کرده احساسم
جای زخماش پر از چرکه
سرم سنگینه و سینَم
داره از بغض می ترکه
یه مشت قرص و یه لیوان آب
برام آماده کن گارسون!
نگو اینجا که دکتر نیس!
به حرفم خواهشا گوش کن
کسی اینجا نمی فهمه
داره چی می کشه قلبم
با یک پُرس گریه و هق هق
شاید آروم بشه قلبم