چراغون
چرا کوچه چراغونه چرا تابوت من خیسه
شب بارونی و سردم از این تنهایی لبریزه
دارم از تو جدامیشم میگن من بی وفا بودم
همین سوء تفاهم بود که من از تو جدا بودم
کمی آروم تر باش نکن گریه که دل مرده
کدوم حس پریشونی منو یاد تو آورده
تنم سرده دارم کم کم می میرم
شاید لایق نبودم تا به جای اون بنشینم
عروسیته مبارک باد تو این شب های بارونی
پریشونم بدون تو …تو آغوش کی آرومی
مبارک باشه ای عشقم میدونم با تو خوشبخته
دیگه بغضی نداره اون خیالش راحتو تخته
بگو عاشق من بودی یه روزی واسه تو بودم
فقط گریه میخواد اینبار خیال تختو آسودم
همیشه فکر تو بودم که شاید واسه من باشی
چی میشد که توام حتی یه ذره عاشقم بودی
بازم باختم خداحافظ همین تقدیر ما بوده
عروسیته ؟ مبارک باد بی تو این خونه نابوده