یک نفر داره میاد
از مسیر جاده چشمای من
یه نفر یه روز شتابوون میومد
از توو تاریکی شبهای سیام
مثل یک خورشید تابوون میومد
همین دیروز با خودم حرف میزدم
میشه باز اینجاها باروون بگیره
میشه گرمای تموم غصه هام
مدتی طعم زمستوون بگیره
میشه آرامش گنگی توو دلم
بیاد و یواش یواش پر بزنه
یا مسافری غریبه ای بیاد
به شب خسته من سر بزنه
میشه باز شادی بیاد سراغ من
منو از تنهاییام در بیاره
میشه غمها از کنارم رد بشن
باروون از ابرای شادی بباره
آره میشه یه نفر داره میاد
تا منو به آسمونها ببره
منو بسپاره به اوج کهکشوون
واسه من ستاره هدیه بیاره
اونیکه چشاش به رنگ آسموون
دستاش از نوور و بلوور و شبنمه
واسه زخم شاپرک دلنگروون
پوستش از جنس گلای مریمه
انگاری به آرزوهام می رسم
از غم و تنهاییام رها میشم
پر زنوون میرم به هفتا آسموون
از شب ترانه هام جدا میشم.
-
مرسی از ترانتون دوستان گفتنی ها روگفتن @};-
-
سلام، خیلی قشنگ بود، مرسی =D> =D> @};- @};- @};- @};- لااااااااایکککک @};- @};- @};- @};- @};-
-
یه موضوعی رو من مدتهاس میخواستم بهتون بگم ! ولی نمیدونم چرا نمیگفتم ! :-( چهره شما خیلی شبیه استاد یکی از درسهای منه که متاسفانه این استادبه حد مرگ از من بیزاره و با شیطنتام سر کلاس اصلن کنار نمیاد.....این شباهت شما باعث شده من وقتی میخوام براتون کامنت بذارم یه کوچولو با استرس این کارو انجام بدم :-S :-S (اینو اگه نمیگفتم شب خوابم نمیبرد احتمالن ;)) ) ترانه زیبایی بود ولی نمیدونم چرا من بین بند اول با بندای دیگه نتونستم ارتباط برقرار کنم ... میدونم که ایراد از منه ........مرسی ...لایک @};- @};- @};- @};-