ققنوس
شهیدن تو دل آفتاب
تمومه سایه های من
دلم تُو تنهایی پوسید
چه سُستِ پایه های من
خفه میشم زیر گریه
کسی هم یاور من نیس
دیگه بسه دروغ گفتن
نمی گم زندگی آبیس
دلم خونه به پای تو
همیشَه فصل پاییزه
من از فردایی می ترسم
که اون فردا غم انگیزه
همون فردا که تو میری
منم میرم به نابودی
نمی گم که کجا میرم
تو راز رفتنم بودی
تو چشام نوری نمونده
چه بی تاثیرِ این سرمه
حتی یه لبخند ساده
بدون تو واسم جرمه
چقد غصه اس هوای من
همیشه رو به معکوسم
دارم می سوزم از دوری
منم همرازِ ققنوسم
-
سلام آقای کدخدایی کار خوبی بود مرسی داری.. @};- =D>
-
جناب کدخدایی گرامی از بند 5 وزن ترانه به هم ریخت ......زیبا بود و لایک @};- @};- @};-
-
خیلی زیبا بود مثل همیشه پرویز جان...آفرین @};- احساسی و دلنشین @};- لایک @};-
-
همیشه خوشحالم میشم با خوندن ترانت ... @};- @};- @};- مرسی .. @};-
-
ترانه بسیار زیباییه تبریک =D> فقط دو مصراع از نظر ریتمی همخون نبود تو چشام نوری نمونده حتی یه لبخند ساده موفق باشید ضمنأ دعوتین به خوانش ترانه جدیدم https://www.academytaraneh.com/5476/%D8%AE%D8%A7%DA%A9-%D8%B3%D8%B1%D8%AF/
-
پرویز عزیز ترانه ی خوبی بود و من بازم میگم سعی کن آروم آروم دنبال واژه ها بری و یکباره تصمیم داری ترانه هات را ازون فضای سابق جدا کنی و این کمی به کارت لطمه میزنه @};- به هر حال من پیشرفتی زیاد در ترانه ها و قلمت میبینم و داری پیدا مکینی راهتو :-)
مطالب پیشنهادی