شاید رفتن صلاحت بود !!!
چه روزای عجیبیه ، همینکه تو ازم دوری
تو با خونابه ی قلبم ، داری دستاتو می شوری
چه روزای عجیبیه ، نگاهت دیگه با من نیست
تو نیستی توی این خونه ، چراغی دیگه روشن نیست
کنار عکس رو دیوار ، نشسته سایه ی یک جغد
تمام خوبیامونو ، یه باد سرد بهمن برد
نشستم رو همون تختی ، که یک عمری پناهت بود
ندارم کینه از چشمات ، شاید رفتن صلاحت بود
دیگه صبح ها که پا می شم ، رو بالش تار موهات نیست
شبا وقتی که می خوابم ، تو گوشم نیش حرفات نیست
هوای خونه بعد از تو ، همش غمگین و افسردست
دلم از روزی که رفتی ، پر از افسوس و پژمردست
چه روزای عجیبیه ، دیگه عطرت تو خونم نیست
دیگه نمناکی اشکات ، رفیق هرم شونم نیست
چه روزای عجیبیه ، بدون تو روی دوشم
یه زخم سخت و سنگینه ، نمی ذاره که جادو شم
نمی ذاره بیام سمتت ، بگیرم دستتو بازم
درست از روزی که رفتی ، دارم با غصه می سازم