میدون اعدام
دود از منه سیگار بهونهس
دردم یه درد عاشقونهس
اینجا محبت گفتنی نیست
این بدترین رسم زمونهس
…
میدون اعدام محبت
میچرخه میچرخونه مارو
این بازی دنیای عشقه
با دست تو میبنده دارو
…
مردا همه مردن تومیدون
میمیرم از بوی جنازه
من موندمو میل مجازی
وقتی فقط مردن مجازه
…
پوسیده عشقای روکاغذ
افسانهها افسانه بودن
حتی همین لیلی و مجنون
با عاشقی بیگانه بودن
…
باور کنید اما نه حالا
سی سال ازین حالا گذشته
صدبار گفتند و شنیدیم
عمری که رفته بر نگشته