آشفته گیسو

رها کن موهای مشکیتو بازم میون باد

بذا هرچی که بلا میخواد سرم بیاد ، بیاد

بیا باز آخر کوچه پاتوق همیشگیم

روی نیمکت ، زیر سایه ، واسه هم قصه بگیم

بگیم از عقده هامون یواشکی برای هم

که چه جوری تو جوونی پیر شدیم به پای هم

بگیم و برای هم گریه کنیم تا میتونیم

سر هم کلاه بذاریم و بگیم ما میتونیم

شاید اما تک و تنها زیر این درخت تاک

قلبامون بیوفتن از کار و بشیم طعمه ی خاک

دختر آشفته گیسو چرا اینجا بمونیم؟

بهتره بریم از اینجا ، تک و تنها بمونیم

پاتوق تنهایی هامون کاشکی ویرون شده بود

کاشکی این کوچه ی خاکی یه خیابون شده بود

من میخوام با تو باشم اما زمونه نمیخواد

پس بذا هرچی بلا میخواد سرم بیاد ، بیاد

از این نویسنده بیشتر بخوانید: