ترانه ی آقای احسان رجبی «برگزیده ی اولین دوره مسابقات ترانه سرایی»

هشت سال زیر ترکش و باروت

تو نامه هات گفتی ملالی نیست

گفتی که برمیگردی از این جنگ

این جنگ جای “جای خالی” نیست

از لحظه فرمان ِ آتش بس

فکر میکنم با مادرت قهری

همرزم هات از جنگ برگشتن

سی ساله رفتی ، بر نمیگردی؟

سی سال رفت از حصر آبادان

سی ساله که نخلا نمی سوزن

مادر نبودی تا بفهمی من

سی ساله دارم رخت دامادیتو میدوزم

آوار ِ خرمشهر تکرار میشد

مادر خداحافظ که می گفتی

خرمشهر آزاد شد اما

پس کی به یاد خونه میوفتی؟

برگرد با سربند تا زنده ام

برگرد تا این دست میدوزه

چشم انتظار ِ یک پلاک از تو

نذر کرده مادر جمعه ها روزه

سی سال رفت از حصر آبادان

سی ساله که نخلا نمی سوزن

مادر نبودی تا بفهمی من

سی ساله دارم رخت دامادیتو میدوزم

_______________

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید: