مرگ یک گوشی
گوشی تویِ یه دستت
دست دیگه ات تو دستش
جیغ می کشه اسممو
گوشی ِتوی دستت
.
به جستجوی اعداد
دوباره مارپل می شی
اسمم که یادت میاد
دچارِ مشکل می شی
.
گوشیُ تو می کوبی
توی سرم دوباره
بهم می گی “عوضی”
عوضیِ شماره
.
گوشیُ که قطع کردی
دستاشو می فشاری
من اما این ور خط
تنها با بی قراری
.
گوشی هنوز به گوشم
بغضم هنوز یه کوهِ
چشِ خیسم به جاده
صحنه چه پُر شکوهِ
.
منتظر اتوبوس
ساعتِ پنج و نیمم
بیام جای همیشه
شاید تو رو ببینم
.
یهو صدای بوقی
سُر می خوره تو گوشم
خیال کردم تو هستی
خواستم بات روبروشم
.
اما اتوبوس زرد
محکم میاد تو مشتم
گوشی میره اونور و
دراز می شم به پشتم
.
پهن خیابون شدم
از صدقه ی سرت
راننده داد می زنه
…. .. .. زنت
پ.ن:
این ترانه رو با دو هدف نوشتم….اول دید جدید به قافیه(مدیونِ هر کی فکر کنه قافیه رعایت نشده) و دوم شکوندن فضای یک ترانه احساسی در بند آخر با روبرو شدن با اجتماع…