شعرای رنگی
با یه دلِ کوچولو و ، با یه عالم شعر و غزل
قسمتِ من تموم شده، مونده سکوتم دم در
توی هبوطِ ماجرا، وقتی از ابرا می خونن
دیگه صدایِ برکه ها، نشونی از من نمی دن
وقتی خدا کنارمه، سایه ی بی حد سکوت؛
گریه و فریاد زدنم، می رسه تا مرز سقوط
ولی خدا که پیشمه؛!! دیگه سکوتی ندارم
دیگه واسه پرنده ها، شعرای رنگی میذرام