بی بی

مثه شمع دارم که آب میشم بی بی
یه سوال بی جواب میشم بی بی
شدم عاشق اینو تو نمیدونی ؟
میدونم برات عذاب میشم بی بی
دلم خونه آخه دس وردا دیگه
ببین هردم که بیتاب میشم بی بی
کلافت میکنم دست خودم نیس؟
دارم میسوزم کباب میشم بی بی
می شینم کنج ویرونه همیشه
مونس شب مهتاب میشم بی بی
می نالم از دردو غصه و غمم
قصه توی کتاب میشم بی بی
همون لیلیم که عاشق شده بود
توی جاده یه سراب میشم بی بی
منکه مجنون شدم آخه اینجوری
توی زندگیم حباب میشم بی بی
چی میگی آخه تو(عرفان)عاشقی ؟
یه روزی منم مجاب میشم بی بی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/38070کپی شد!
1092
۲۰

درباره‌ی معصومه عرفانی ( عرفان )

من ازکودکی علاقه زیادی به شعر گفتن داشتم و این باعث شد که همیشه از خداوند بخوام که کمکم کنه سالها در انتظار چنین روزی بودم که من هم بتونم شعر بگم مدت 14سال هست که شعر میگم دوبیتی تک بیتی رباعی غزل ترانه سپید نیمایی طنز مناجات نوحه شعر شیرازی و داستانهای کوتاه من همیشه شاکر خداوند هستم که این لطف بزرگ رو بمن داشته و در حال حاضر باز خونی آخر اشعارم هست برای چاپ که امیدوارم خداوند کمکم کنه بتونم کتابم رو چاپ کنم من عاشق شعر هستم بخصوص اشعار خودم واولین اشعاری رو که گفتم این بود چشم چرا چشمم به چشمش دوختم من بزد آتش به قلبم سوختم من نباید دل به هر کس نا کسی داد که خاکستر شدم آموختم من ://msmerfani.blogfa.com/ تخلص (عرفان)